قلعه حسن صباح جزو ۱۰ قلعه دیدنی ایران است که با صخرههای سرخرنگ در میان کوهها، خود را منحصربهفردترین قلعه ایران کرده است. در شمال شرقی روستای گازرخان و بر بلندای کوهی از سنگ یکپارچه با ارتفاع ۲۱۰۰ متر از سطح دریا که به پرتگاههای مخوفی منتهی میشود قلعهای پرشکوه قرار دارد که به گزارش حمدالله مستوفی نخست در سال ۲۲۶ هجری به دست داعی الی الحق حسن بن زید الباقری بناشده، در شب چهارشنبه ششم رجب سال ۴۸۳ قمری به تصرف حسن صباح درآمده و اکنون آن را به نام قلعه الموت یا قلعه حسن صباح میخوانند.
میگویند الموت زمانی زندان بوده است، درصورتیکه نهتنها زندانی در کار نبوده، بلکه طبقه اجتماعی خاصی در این قلعه زندگی میکردند. طول این قلعه ۱۲۰ متر است. الموت را پرتگاههای ترسناکی احاطه کرده و تنها راه ورود به آن از طرف ضلع شمال شرقی یعنی قله «هودکان» است.
قلعه الموت زیباییهای خاصی دارد، مانند سیستم پیچیده آبرسانی با تنبوشههایی (لولههای سفالین که زیر خاک یا میان دیوار کار میگذاشتند تا آب از آن عبور کند) به قطر دهسانتیمتر که از چشمه کلدر آب را به دژ میرساند و در حوضهای سنگی ذخیره میکرد. در میان قلعه حوضی وجود دارد که هیچگاه خالی از آب نبوده است. به همین دلایل الموت همیشه میزبان گردشگران داخلی و خارجی است.
تنها راه ورود به قلعه در انتهای ضلع شمال شرقی (چند متر پایینتر از برج شرقی دژ) واقعشده که کوه هودکان با فاصلهای نسبتاً زیاد بر آن مشرف است. در این محل تونلی در تختهسنگ بریدهشده که دارای ۶ متر طول، دو متر عرض و دو متر ارتفاع است، پس از عبور از این گذرگاه، آثار باقیمانده برج جنوبی قلعه و دیواره جنوب غربی آن که روی شیب تند تختهسنگ ساختهشده آشکار میشود.
در دامنه جنوبی کوه قلعه، خندقی به طول تقریبی ۵۰ متر و عرض دو متر کنده و آن را از آبی که داخل قلعه میآمده پر میکردند تا هیچ راه نفوذی از آن جبهه متصور نباشد. روی دامنههای تند دیگر صخره نیز هر جا که بیم بالا رفتن مهاجمان رفته خندقهایی کنده و دیواره بالایی آنها را مورب برآوردهاند تا امکان هرگونه عبوری را از بین ببرند، علاوه بر اینکه در هر نقطه که شیاری وجود داشته با ساختن دیوارههایی سنگی یا آجری راه ورود را مسدود ساختهاند.
با عبور از پای دیوار شرقی قلعه که حدود ۱۰ متر و به ارتفاع پنج متر است، بخش اصلی دژ قرار دارد، تختگاه حسن صباح در طول اقامت ۳۵ سالهی او و در بالای آن بقایای چند اتاق که سقفشان فروریخته است. این قلعه پس از تسلیم رکنالدین خور شاه در شوال ۶۵۴ قمری به دستور هلاکو به آتش کشیده و ویران شد و ازآنپس بهعنوان تبعیدگاه و زندان مورداستفاده قرار گرفت. در جنوب غربی این قسمت از قلعه و در میان شیب بسیار تندی که به پرتگاههای عمیق میرسد حوضی در دلسنگ به ابعاد تقریبی ۵×۸ متر کندهاند که هیچگاه از آب خالی نشده است.
دژ شمیران؛ تاریخ ساخت این دژ به قبل از اسلام برمیگردد و از قلعههای پراهمیت در ایران است که در مجاورت سپیدرود در بالای تپهای سنگی خودنمایی میکند. این قلعه در نزدیکی روستای بهرامآباد از توابع طارم قرار دارد و به نامهای شیمران، سمیران، سمیرم، شمع ایران، کنگریان، سمیویروم و سالاریه نیز معروف است. در طول سالهای سده چهارم هجری تختگاه کنگریان یا همان آل مسافر بوده است. دژ شمیران نزدیک به ۲۰۰ سال تحت سلطه اسماعیلیان بوده است و پس از حمله هلاکو تا پایان دوره صفوی از نظر سیاسی اهمیتی بسیار داشته است.
از گزارش جهانگردانی همچون ابودلف (۳۳۱ قمری) و ناصرخسرو (۴۳۸ قمری) عظمت و شکوه بینظیر این دژ تاریخی آشکار میشود، سکونت صنعتگران و هنرمندان ممتاز در آن، سه دیوار بلند و تودرتو در گرداگرد قلعه، کانالهای آبرسانی، برجهای مستحکم، گستردگی بسیار و موقعیت ممتاز دفاعیاش چشمگیر تلقی شده است.
برای رفتن به سوی قلعه باید از روی سد سفید رود عبور کرد، طرح کلی بنای قلعه به شکل مستطیل و ارتفاع برجها و دیوار نزدیک به ۱۵ متر است که تمامی آن را با کمک سنگهای لاشه و ملات گچ به ضخامت هشتپا ساختهاند و در فاصلههای یک متری کلافی چوبی در دل دیوار به کار بردهاند که علاوه بر استحکام و همبستگی اجزا، نظمی منطقی به بنا بخشیده و از دور بهصورت یک رج سنگ خودنمایی میکند.
ساختار دیواره غربی قلعه با دیواره شرقی متفاوت است و بهجای برجهای مدور، دیواری صاف ساختهاند که نمای خارجی ساختمانهای این بخش قلعه به شمار میرود. در دیوار شمالی قلعه دو برج شکوهمند وجود دارد که در قسمت بالا دارای پنجرههای بلند مستطیل شکلی با قوس نیزهدار هستند که بیشتر برای نگهبانی پایین قلعه از آنها استفاده میشد. قسمت جنوبی دژ نیز دیواری صاف دارد که به خاطر رود قزلاوزن از امنیت بیشتری برخوردار بوده و نیازی به استحکامات دفاعی بیشتر احساس نمیشد.
قزقلعه؛ در ۲۰ کیلومتری شهرستان تاکستان و در کنار روستای آبکلو بر فراز کوه سنگی یگانهای بقایای دژ عظیم و شکوهمند قز قلعه قرار دارد که از کیلومترها دورتر قابلمشاهده است.
این قلعه از سه طرف به پرتگاههای عمیق منتهی میشود و تنها راه ورود به آن از سوی جنوب است، دیواره بلندی که با سنگ لاشه و ملات برآمده و ضخامت آن افزون بر ۳.۶۰ متر است از استحکام و پایداری این دژ دفاعی حکایت دارد.
چشمانداز وسیع و اشراف بر تمام دشت گسترده قزوین، ترکیب شگفتآور سنگ لاشه با آجر، فرورفتگیها و برجستگیهای موزون در سطح دیواره قلعه، تزئینات بسیار زیبای مقرنس و طرحهای دیگر ازجمله ویژگیهای قز قلعه به شمارمیروند که از دوره ساسانی پابرجا ماندهاند.
قلعه شیرکوه؛ این قلعه که بیدلان نیز خوانده میشود در نزدیکی روستای باغدشت و بر فراز قلهای که ۱۸۵۱ متر از سطح دریا ارتفاع دارد واقعشده است.
باید این دژ را از استراتژیکترین قلاع دفاعی اسماعیلیان برشمرد، چون در محل تقاطع طالقان رود و الموت رود قرارگرفته و به خاطر تسلطش بر سراسر منطقه، گلوگاه مهمی برای رویارویی با مهاجمانی بوده که به دره گام میگذارند.
راه دسترسی به دژ بیدلان بسیار دشوار است و به درههایی با عمق بیش از ۶۰۰ متر منتهی میشود که با دیوارههای بلند و برجهای مستحکم تسخیرناپذیر میکند. وجود هشت مخزن بزرگ آب که با عرض تقریبی ۱.۷۵ و درازای ۶ تا ۱۶ متری در دلسنگ کندهشدهاند از عزم جدی قلعهنشینان برای پایداری در محاصرههای طولانی حکایت دارد.
ویژگی منحصربهفرد دژ شیرکوه قلعهای است که در ۳.۵ کیلومتری غرب آن قرار دارد و برجک نامیده میشود و برای اشراف کامل به عبور کنندگان از تنگه طالقان ساختهشده است که با تعبیه دریچهای در پایین آن بر سر مهاجمان سنگ و نفت شعلهور فرومیریختهاند. غیر از بقایای دیوارهها، برجها، گذرگاه سرپوشیده و سنگرهای نگهبانی کندهشده در دل تختهسنگها تنوری سنگی به ارتفاع ۱.۶۰ و قطر ۱.۷۵ متر را باید از آثار دژ شیرکوه نام برد
قلعه یا دژ لمبسر؛ بزرگترین و مستحکمترین قلعه اسماعیلیان در ایران در سه کیلومتری شمال شرقی شهر رازمیان مرکز بخش رودبار شهرستان قرار دارد که درههای عمیق نینه رود و لمّه دسترسی به آن را از شرق و غرب غیرممکن کردهاند و تنها از دو دروازه شمالی و جنوبی میتوان به دژ وارد شد.
شیب کوه که از شمال به جنوب کشیده شده و اختلاف دو سطح آن به ۱۵۰ متر میرسد؛ حدود ۴۸۰ متر طول دارد و پهنای قلعه بیش از ۱۹۰ متر است. تاریخ بنای اصلی قلعه را به پیش از اسلام نسبت میدهند و پس از تصرف آن در شب چهارشنبه بیستم ذیالقعده سال ۴۸۹ هجری توسط کیا بزرگ امید بازسازیشده و توسعهیافته است.
دیوارههای عظیم دولایه با ارتفاعی افزون بر ده متر از سنگهای بسیار بزرگ، ساختمان اصلی در بخش شمالی دژ با دیوارهایی به قطر یک متر و ۲۰ سانتیمتر از سنگ تراشیده، مخازن عظیم و شگفتآور آب و غلات در جنوب و جنوب شرقی قلعه، چند برج و سیستم آبرسانی که هر بینندهای را به حیرت وا میدارد از آثار بهجای مانده در دژ لمبسر است.
میمون قلعه؛ نیز در جنوب شهر قزوین قلعهای در دو طبقه با دهلیزهای عمود بر هم و اتاقهای جانبی وجود دارد که گنبد میانیاش فروریخته و بقایایی از هشت برج آن باقی است.
عدهای آن را مهمان قلعه خوانده و گروهی به «میمون بن عون» کاتب سردار موسی الهادی عباسی در قرن دوم نسبت میدهند. این قلعه بنایی است مربع شکل به ابعاد تقریبی ۷۰×۷۰ متر که از خشتهای ۳۰×۳۰ سانتیمتر با ملات شفته ساختهشده است. طبقه زیرین میمون قلعه از شرق تپه با سه تونل به غرب تپه منتهی میشود و یک تونل شمالی – جنوبی این تونلها را به هم متصل میکند، برخی از سفالینههای بهدستآمده در قلعه نشان از کاربرد آن تا دوره آلبویه دارد.