گردشبان (gardeshban.ir) : این روزها شاهد حضور هیاتهای مشترک باستانشناسان ایرانی – خارجی در محوطههای باستانی ایران هستیم. هیاتهای مشترکی که درصدد کاوش و در نهایت انتشار نتایج آن در قالب مقاله در عرصه بینالملل برمیآیند. سباستین گندت (پژوهشگر مرکز ملی پژوهشهای علمی فرانسه، دانشگاه لیون که مرکز خاورمیانه باستان به شمار میرود) یکی از دهها باستانشناسی است که در قالب هیات مشترک با باستانشناسان ایرانی درصدد پژوهش و کاوش در مناطق تاریخی ایران برآمده است.
او؛ باستانشناس، ایرانشناس و متخصص بررسیهای آرکئوژئوفیزیک، دارای تخصص در دوره هخامنشی و بهخصوص شهرسازی شهرهای هخامنشی و نیز در زمینه استفاده از علوم در باستانشناسی متخصص است که بیش از ۱۵ سال در زمینه باستانشناسی دوره هخامنشی به تحقیق و پژوهش پرداخته.
پژوهش در محوطههای مهمی مانند پاسارگاد، تخت جمشید و دهانه غلامان، داسکیلیوم در ترکیه و محوطههای هخامنشی در افغانستان، ترکمنستان، ازبکستان و تاجیکستان در کارنامه سباستین گندت ثبت شدهاند که همه این مناطق روزی در ایران فرهنگی دوره هخامنشی جای داشتند. او پژوهشهای خود را در محوطههای دشت مرغاب، پاسارگاد و دشت مرودشت و تخت جمشید در جهت جستجوی شهرهای باستانی پاسارگاد و پارسه ادامه داده است.
استفاده از روشها و متدهای ژئوفیزیک در باستانشناسی، زمین باستانشناسی و بررسیهای سیستماتیک باستانشناسی از جمله تخصصهای گندت به شمار میرود. بهره گرفتن از علوم سنجش از دور و باستانشناسی هوایی از دیگر فعالیتهایی است که گندت در مطالعات خود استفاده میکند.
سباستین گندت در حال حاضر سرپرست هیات مشترک باستانشناسی ایران- فرانسه در محوطه میراث جهانی پاسارگاد است. دوره دوم تفاهمنامه مشترک میان پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری و دانشگاه لیون ۲ فرانسه از پاییز سال ۱۳۹۴ به مدت پنج سال آغاز شده است که فصل اول فعالیتهای میدانی هیات مشترک ایران و فرانسه در آبان و آذر ماه ۱۳۹۴ به انجام رسید.
تمرکز مطالعات هیئت باستانشناسی مشترک ایران –فرانسه در محوطه حفاظت شده میراث جهانی پاسارگاد و دشت مرغاب استان فارس قرار دارد و فصل دوم، سوم و چهارم فعالیتهای باستانشناسی و علوم میان دانشی در محوطه و دشت پاسارگاد، برای درک بهتر منظر فرهنگی آن بسیار درخور توجه است.
نتیجه مهم پژوهشهای این فصول نشان داده که یکی محوطه مسکونی در اطراف تل تخت و در جنوب باروی شمالی وجود دارد؛ این مهم علاوه بر بررسیهای ژئوفیزیکی در بررسیهای توپوگرافی و عکسهای هوایی گرفته شده توسط پهباد پس از بارش برف نیز مشخص شد.
ساختارهای مشخص شده در قسمت جنوبی باروی شمالی بسیار منظم هستند و تاریخگذاری آنها نیاز به گمانهزنی و لایهنگاری دارد که در فصول بعد انجام خواهد شد. در ادامه گفتگوی ایلنا را با سباستین گندت میخوانید.
طی سالها فعالیت باستانشناسی خود در کدام کشورها فعالیت داشتید و فعالیت در ایران چگونه برایتان رقم خورد؟
در کشورهای متعددی از مصر و سوریه گرفته تا ترکیه، تاجیکستان، ازبکستان، آذربایجان، گرجستان و البته فرانسه کاوش داشتم. از سال ۲۰۰۳ تاکنون در ایران فعال هستم که این کاوشها در محوطههای تخت جمشید و پاسارگاد، مرودشت و دشت پاسارگاد انجام شده است.
با توجه به اینکه حوزه تخصصی شما پژوهش در خصوص دوره هخامنشیان است و در محدوده کشورهای ایران فرهنگی نیز کاوشهای متعددی داشتید، به جز ایران در کدامیک از کشورها بیشترین یافتههای دوره هخامنشیان را شاهد بودید؟
در جمهوری آذربایجان در محوطه کاراچامرلی شاهد انجام فعالیت مشترکی بین ایران و آذربایجان هستیم که یک هیئت مشترک آلمانی آذربایجانی و فرانسوی این کار را انجام میدهند. این محوطه در حدود ۲۰۰ هکتار است و تاکنون ۳ کاخ مختلف و بزرگ هخامنشیان در این محوطه پیدا شده است. حتا در این محوطه، باغ بزرگی یافت شده که شبیه به باغ پاسارگاد است و مجموعه بناها و کاخهای محوطه در داخل باغ سلطنتی قرار دارند. اکنون نیز در محوطه گومبتی (یک محوطه هخامنشی در گرجستان) فعالیت دارم. در ترکیه هم در محوطه داسکلیوم که یک محوطه هخامنشی دیگر است، فعالیت داشتهام.
باتوجه به آنکه سالهاست در عرصه باستانشناسی فعال هستید و در کشورهای مختلف کاوش داشتهاید، به نظرتان حضور باستانشناسان خارجی در محوطههای باستانی ایران، چه تاثیری در شناسانده شدن هرچه بیشتر باستانشناسی ایران به جهانیان دارد؟
باتوجه به آنکه در حوزه هخامنشیان کار میکنم، میتوانم بگویم دوره هخامنشی برای تاریخ جهان بسیار اهمیت دارد. اما در دنیای غرب بیشتر مطالعاتی که درخصوص دنیای هخامنشیان انجام میدهیم از روی نوشتههای یونانی است. برای ما بسیار مهم است که روی دادههای تاریخی کار کنیم که بهطور مثال از سوی پژوهشگرانی مانند پیر بریان داده میشود و آنها را با دادههای باستانشناسی مقایسه کنیم که از مواد واقعی که از محوطههای باستانی بدست آمدهاند. این مقایسه به ما این امکان را میدهد تا تاریخی واقعی از ایران بنویسیم.
برای ما بسیار اهمیت دارد که دادههایی که میگیریم از منابع واقعی باستانشناسی باشد تا منابعی که از افکار غربی نشات گرفته است چراکه معتقد هستیم ممکن است برخی از آن افکار درست نباشد. برایمان اهمیت دارد که ارتباطاتمان را با همکاران و پژوهشگران در ایران که خودشان ایرانی هستند و تاریخ ایران را میدانند، حفظ کنیم چراکه این پژوهشگران میتوانند دادههای خوبی برای ما داشته باشند. درواقع با مقایسه دادههای باستانشناسی با نوشتههای تاریخنویسان به نتایجی فراوانی دست مییابیم.
کاوشهای مختلفی در محوطههای باستانی ایران انجام شده حتا امسال شاهد برگزاری نمایشگاهی از ۴۰ سال کاوش و باستانشناسی در محوطههای مختلف بودیم. خروجی معرفی کاوشهای باستانشناسی در عرصه بینالمللی را چگونه ارزیابی میکنید و باستانشناسان خارجی چه اندازه نسبت به حوزه باستانشناسی ایران شناخت دارند؟
برای دوره هخامنشی، مهمترین دستاوردی که داشتیم، شکلگیری هیات مشترک ایران- ایتالیا در تخت جمشید است که در تل آجری موفق به کشف آثار خاصی شدند. ساختمانی که در تل آجری است بسیار اهمیت دارد و ازجمله بناهای استثنایی دوره هخامنشیان است که قابل مقایسه با سایر مکانها نیست.
تخت جمشید فقط آنچه که تختگاه بدست آمده نیست و آثار دوره هخامنشیان در دشت نیز پراکنده است و نباید فراموش کرد که شهر پارسه در اطراف تخت جمشید دربردارنده بناهای مختلفی از دوره هخامنشان است که بسیار اهمیت دارد. برای پیدا کردن دیدگاهی در مورد بناهای خارج از تختگاه تخت جمشید، فعالیتهای مشترکی با هیات ایتالیایی انجام دادیم تا بتوانیم درک بهتری درخصوص شهر پاسارگاد بدست آوریم.
برای تاریخ تخت جمشید این مهم بسیار اهمیت دارد که ساختمان نئوبابلی در اطراف تخت جمشید پیدا شده که شبیه آن در ایشتار بابل پیدا شده است و اکنون در موزه نگهداری میشود. به نظر من در ۴۰ سال گذشته این کاوش مهمترین کشف دوره هخامنشی بود.
با توجه به آنکه تخصص شما کاوش و پژوهش در حوزه دوره هخامنشیان است، کدامیک از محوطههایی که تاکنون کاوش کردهاید، جالبترین و مهمترین یافتهها را در اختیار شما قرار داده؟
پاسخ به این سوال برای یک باستانشناس بسیار سخت است چراکه همه محوطههای باستانی از کوچک گرفته تا بزرگ، برای ما ارزشمند است. معتقد هستیم یک محوطه بزرگ باستانی بدون وجود محوطههای کوچک امکان ادامه زندگی و شکلگیری نداشت. همه چیز به هم ارتباط دارد.
سالهاست در قالب هیات مشترک با باستانشناسان ایرانی در حال کاوش در محوطههای باستانی ایران هستید. وضعیت تبادل باستانشناس بین دو کشور ایران و فرانسه چگونه است؟ آیا ایرانیها نیز برای کاوش میتوانند به محوطههای فرانسه بیایند؟
فرانسه به باستانشناسان هیچیک از کشورها اجازه کاوش و باستانشناسی در محوطههای خود را نمیدهد. فقط اجازه کاوش به باستانشناسان فرانسوی داده میشود.
محوطههای مختلفی از ترکیه و مصر گرفته تا ایران، افغانستان، ترکمنستان و ... را کاوش کردید. طی این کاوشها با چه اشیای جالب توجهی روبهرو شدید که مفاهیم خاصی در دل خود داشت؟
سالهاست که ۹۰ درصد وقت من در پاسارگاد میگذرد چراکه اولویت من تحقیق در این محوطه است و میتوانم بگویم پاسارگاد مهمترین محوطه برای من است.