منظورش از «اینجا» میدان تقسیم استانبول نیست. چهارراه طالقانی را میگوید؛ یکی از چهارراههای معروف و پرتردد در بافت قدیمی و مرکزی تبریز که مدتهاست به استراحتگاه کبوتران تبدیل شده است.
آن مرد که بعدها گفت اسمش غلامرضا است، هرروز عصرها، دقیقاً هنگامی که خورشید با غمگینترین رنگ زرد دنیا غروب میکند، به چهارراه میآید؛ با کیسهای از دانه؛ با مشتی از حرفهای ناگفته.
روی یکی از سه یا چهار نیمکتی که برای استراحت مردم در چهارراه هست مینشیند؛ با اولین دانههایی که از کیسه به زمین پرتاب میکند، فوج فوج پرندهها به او نزدیک میشوند: «این گورچینها آنقدر با معرفتاند که اگر روزی دانهای در کار نباشد باز به سمتم میآیند.» ترکزبانها به کبوتر، گورچین میگویند.
همه عکاسها از این صحنه عکس دارند
او تنها نیست. هر روز صدها نفر تنهایی، خستگی و حتی خوشحالیشان را با این کبوتران سهیم میشوند. زنی که با نوهاش روی یکی از نیمکتها نشسته میگوید: نمیدانم ما آدمها این کبوترها را نمکگیر کردهایم یا اینها ما را.
پشت سر نیمکتها، زیرگذری هست که ماشینها به سرعت از آن رد میشوند و مقابل نیمکتها، کبوترانی که به آرامی و با متانت پرواز میکنند و دانه میخورند. شاید همین تضاد زندگی مدرن و پرسرعت بشر با طبیعتی که فقط سایههایی از آن به چشم میخورد، چهارراه طالقانی را با همه چهارراههای تبریز متفاوت کرده است.
در تبریز بیشتر عکاسان از این چهارراه و کبوترانش عکس دارند. حتی مردم عادی هم وقتی برای اولینبار از اینجا عبور میکنند، ناخودآگاه گوشیهای همراهشان را بیرون میآورند و چندعکس ثبت میکنند. چیزی که در همه عکسها به چشم میخورد، یک زندگی مسالمتآمیز و همزیستی بین کبوتران و انسانهاست.
دکتر علیرضا بی گلو، جامعهشناس، این را نشانهای از خستگی انسان از زندگی مدرن میداند. او میگوید: حالا چندسال است که انسانها تلاش میکنند با بروز رفتارهایی مناسب، حیوانات را به سمت خودشان جلب کنند که البته این زمانبر خواهد بود.
وی میگوید که حضور دائمی کبوتران در یک چهارراه میتواند از چندین جنبه در زندگی آدمها مؤثر باشد: اول از همه یک صحنه متفاوت و زیبا برای هزاران هزار عابر خلق میکند که میتواند در از بین بردن خستگیهای ناشی از تکرار در روح انسانها مؤثر باشد.
کبوترها هوای این منطقه را تلطیف میکنند
«شما مطمئن باشید که خلق و خوی اهالی و مغازهداران چهارراه طالقانی با دیگر نقاط شهر قابل مقایسه نیست.» دکتر بی گلو معتقد است صحنههایی از مهربانی انسانها با حیواناتی چون کبوترها میتواند در تلطیف رفتارهای انسانهای یک منطقه به شکل ویژهای مؤثر باشد.
مشخص نیست که در تبریز دقیقاً چگونه، چهزمانی و توسط چهکسی پای کبوترها به چهارراه طالقانی باز شد، شاید توسط پیرمردی مثل «غلامرضا» یا مادری که برای آرامکردن کودکش مجبور شد با ریختن دانه کبوتران را دور خودش جمع کند.
اما حالا، مشابه این چهارراه و تجمع کبوتران در کشورهای مختلف از جمله ترکیه، یونان و بوسنی وجود دارد. میدان باش چارشیا در ساریوو (بوسنی) یکی از میدانهایی است که بازدیدکنندگان از آن به همراه کبوتران عکسهای یادگاری میگیرند.
پرندهها بهتر از المانهای مصنوعی گردشگران را جلب میکنند
میدان ترافالگار، یکی از میدانهای اصلی و مشهور لندن هم محل تجمع کبوترهاست. یا میدان تکسیم در ترکیه. البته تفاوت عمدهای که چهارراه طالقانی تبریز با این میدانها دارد، حضور گردشگران است.
در کشورهای مختلف سالانه صدها هزار نفر با حضور در میدانهایی که با حضور کبوتران به شهرت رسیدهاند آنها را به جاذبههای گردشگری تبدیل کردهاند. علیرضا اکبری، یک کارشناس موضوعات گردشگری میگوید در سالهای اخیر حضور کبوتران در میدانها و مراکز اصلی شهرها، بیشتر از المانهای مصنوعی برای گردشگران جذابیت دارد.
اکبری معتقد است رفتار مناسب شهروندان با حیوانات زمینه را برای حضور هرچه بیشتر، پررنگتر و صمیمیتر آنها در زندگی شهری فراهم میکند.
بین تبریز و شهرهایی که سالانه بهواسطه اقتصاد گردشگری میلیونها دلار درآمد کسب میکنند، یک تفاوت عمده وجود دارد، آنها توانستهاند داشتههایشان را به شکلی مطلوب معرفی کنند. داشتههایی که به ظاهر عادی و ناچیز به نظر میرسد اما ممکن است بتواند چند گردشگر را از دورترین نقطه جهان به سمت خود جلب کند.
وقتی دانهها از دست «آقا غلامرضا» به زمین پخش میشود؛ کبوترها از پشت بام خانهها به جایگاهشان که چند سانتیمتر مرتفعتر از زمین است هجوم میآورند. دختربچهای به سمتشان میدود. آنها یک یا دو متر به طرف آسمان پرواز میکنند اما خیلی زود برمیگردند. عکسی که از این صحنه ثبت میشود، نتیجه سالها مهربانی است.
عکس: بهنام عبداللهی