گردشبان (gardeshban.ir) : یکی از مشایخ و علماء قرن هشتم هجری مسعود بن عبدالله بیضاوی معروف به بابا رکنالدین است که در زمان سلطنت ابوسعید پادشاه مغول در اصفهان میزیسته است. این مرد بزرگ در سال ۷۶۹ هجری قمری وفات یافت و در ساحل جنوبی زایندهرود مدفون شد. مقام علمی و زهد و ورع این مرد بزرگ باعث شد تا در طول زندگی با نهایت احترام زندگی کند. این احترام و عزت پس از درگذشت وی نیز برقرار بود، بهطوریکه عده بسیاری از مشاهیر علماء و فقها و شعرا و خوشنویسانی که در اصفهان و سایر شهرهای ایران درگذشتند در مجاورت او به خاک سپرده شدند.
از آن زمان این محل به تدریج به گورستانی بزرگ تبدیل و به نام قبرستان بابا رکنالدین معروف شد. بسیاری از سیاحان و محققان اولین سنگ قبر موجود در مزارستان تخت فولاد را متعلق به او میدانند. بهطور کلی بقعه بابا رکنالدین با گنبد بسیار زیبای آن علاوه بر آن که آرامگاه یکی از عرفا و زهاد و دانشمندان قرن هشتم هجری است بیانگر هنر هنرمندان و استادکاران و معماران و کاشیکاران برجسته عصر صفوی است که علاوه بر نمایش هنر معماری نمایانگر هنر خوشنویسی خطاطان بزرگ ایران در زمان صفویان و قاجار است. این مکان تاریخی و زیارتی از مکانهای بسیار مقدسی میباشد که سالهای سال عرفای بزرگ در آن به عبادت پرداخته و به سلوکهای عرفانی بسیاری رسیدهاند. این اثر در تاریخ ۹ مرداد ۱۳۱۲ با شمارهٔ ثبت ۲۰۱ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
جغرافیای آرامگاه بابا رکنالدین
در ضلع جنوبی زایندهرود و مجاور جاده قدیم شیراز، در گورستان قدیمی اصفهان (تخت فولاد) قرار دارد. این گورستان تا اواخر عهد صفوی به گورستان بابا رکنالدین شهرت داشته و حتی پل معروف خواجو نیز به پل بابا رکنالدین معروف بوده و شاردن، سیاح فرانسوی صریحا این نکته را ذکر کرده است.
تاریخچه آرامگاه بابا رکنالدین
بر مبنای گزارشهای متون تاریخی و روایات محلی، پس از مکاشفه شیخ بهایی در این آرامگاه، بقعه و تکیه بابا رکنالدین مورد توجه کامل بزرگان و عامه مردم قرار گرفت و ارادت و توجه مردم به زیارت قبر بابا موجب شد، شاه عباس اول دستور احداث بنای بقعهای بر سر مزار این عارف را صادر کند و بعضا حتی مهندسی بقعه را به جناب شیخ بهایی نسبت میدهند که البته استاد جلال الدین همایی پس از بررسیهای دقیق روی بقعه و معماری بنا، اصل بنای پنج ضلعی را متعلق به قرن هشتم و نهم قمری میداند که در زمان شاه عباس اول تجدید بنا شده و قسمت جلو خان ضلع شمالی بهصورت بنایی چهار ضلعی مشتمل بر ایوانی در وسط با دو اتاق قرینه در طرفین از الحاقات زمان شاه عباس میداند.
در اواخر حکومت شاه عباس اول صفوی ساختمان و گنبد ممتاز بقعه شروع شد و در سال ۱۰۳۹ هجری قمری یک سال بعد از فوت شاه عباس به پایان رسید.
معماری آرامگاه بابا رکنالدین
این بقعه که همانند گنبد بابا قاسم و به شکل کلاه درویشان است. نمای خارجی بقعه بابا رکنالدین و سردر آن کاشیکاری شده است. قاعده این گنبد پنج ضلعی متساوی الاضلاعی است که پنج ایوان مشابه بر گرداگرد محوطه زیر گنبد ساخته شده است. به یکی از اضلاع این پنج ضلعی پیشخوانی اضافه کردهاند. بر این پنج ضلعی گردنی نهادهاند که آن نیز چند وجهی است. بر این گردن سقفی بر پا شده که گنبد داخلی را میپوشاند. این سقف مخروطی شکل، با کاشیهای زیبایی به نقوشی به رنگهای آبی دریایی، سیاه و سفید بر زمینه آبی فیروزهای مزین بوده است. در داخل یکی از این ایوان ها آرامگاه بابارکن الدین واقع شده و روی آن سنگ مرمری به طول بیش از ۲ متر و عرض ۱۶٫۱ متر قرار دارد.
قطعه سنگ مرمر نفیسی نیز بهطور عمودی بر آن نصب شده است. کتیبه این سنگ از نظر حجاری و زیبایی خط در عداد شاهکارهای موجود در اصفهان است. کتیبه سردر نیز به خط ثلث بسیار زیبا به رنگ سفید بر زمینه کاشی لاجوردی رنگ به خط محمد صالح اصفهانی و تاریخ ۱۳۰۹ نوشته شده است در زیر این کتیبه نیز لوحی از سنگ پارسی مربع شکل نصب شده است. بر این سنگ تاریخ ۱۲۰۰ هجری قمری کتابت شده و نام میرزا محمد نصیر بایزیدی بسطامی آمده است. این شخص در این تاریخ بقعه را تعمیر و مرمت کرده است. در مجاورت مقبره بابا رکنالدین چند اتاق کوچک مربوط به یکدیگر وجود داشته که یکی از آنها به چلهخانه معروف بوده و سابق دراویش در این قسمت چلهنشینی میکردهاند.
آرامگاه بابا رکنالدین
این بقعه از لحاظ نقشه، تناسب کامل معماری، جزئیات بنا و گنبد رک از سایر بناهای موجود در تخت فولاد متمایز و از اهمیت خاصی برخوردار است. یکی از خصوصیتهای استثنایی این بنا، به کار بردن سمبلهای عددی چون پنج در پلان بنا و دوازده در گنبد بنا است که به نظر میرسد نشانگر پایبندی و ارادت وی به پنج تن آلعبا و دوازده امام باشد. نقشه خارجی بنا بهصورت پنج ضلعی به ابعاد ۱۱/۷۰ متر است که به ضلع شمالشرقی آن سردری بلند با غرفههای دو طبقه در طرفین اضافه کردهاند و محور اصلی بنا دقیقا با قبله تطبیق میکند. از آنجا که این بقعه در فضای بازی قرار دارد و از هر سو نمایان است، همین امر سبب شده که معمار آن از سادگی دیوارهای بلند خارجی با ایجاد طاق نماهای متعدد بکاهد و با افزودن تزیینات کاشیکاری در لچکیهای طاق نماهای مزبور، در نما تنوع ایجاد کند. به نظر شاردن این ساختمان از جهت هندسه بنا و مشرف بودن بر سایر گنبدهای تخت فولاد از امتیاز خاصی برخوردار است.
بابا رکن الدین شیرازی
وی اصالتا از مردم بیضای فارس بود و بدین سبب برخی از منابع نسبت «بیضاوی» را هم به لقب او افزودهاند. جابری انصاری نسبت «انصاری» را برای بابا رکنالدین ذکر کرده و او را از خاندان جابری انصاری شمرده است و برخی از مؤلفان متأخر، به تبع او، آن را تکرار کردهاند، ولی این نسبت که در منابع قدیم ذکری از آن نیست ،پایهای ندارد.
اساتید عرفان بابا رکن الدین
بابا رکنالدین در عرفان از شاگردان کمالالدین عبدالرزاق کاشانی (متوفی ۷۳۶) و داود قیصری (متوفی ۷۵۱) و نعمان خوارزمی بود، و در طریقت به سلسله سهروردیه انتساب داشت.
مهمترین آثار بابا رکن الدین
مهمترین اثر او شرحی است فارسی بر فصوصالحکم ابن عربی که آن را به تشویق استادش، نعمان خوارزمی، در سالهای ۷۳۹ـ۷۴۳ تألیف کرد و نصوصالخصوص فی ترجمة الفصوص نامید.
کتاب دیگری نیز به نام معلومالخصوص من مفهومالفصوص داشته که در زمان تألیف نصوصالخصوص ناتمام بوده، ولی در فهارس و کتابشناسیها به آن اشارهای نشده است.
به گفته شیخ آذری در جواهرالاسرار، بابا رکنالدین رسالهای نیز به نام قلندریه داشته است که امروز از آن نشانی در دست نیست.
اثر دیگر او شرح التائیةالکبری از ابن الفارض (متوفی ۶۳۲) است به نام کشفالضر فی نظمالدر که نسخی از آن موجود است.
او به فارسی نیز شعر میسروده و نمونههایی از آن در نصوصالخصوص آمده است.
وجهه بابا رکن الدین در نزد مردم
بابارکن الدین نه تنها در هنگام حیات مورد احترام همگان بود، پس از مرگ نیز از روحانیت او استمداد میجستند و قبرش همواره زیارتگاه خاص و عام بوده است. شیخ بهاءالدین عاملی (متوفی ۱۰۳۰) به بابا رکن الدین معتقد بوده و شاگردش محمدتقی مجلسی اول (متوفی ۱۰۷۰) در مشیخه شرح من لا یحضرهالفقیه داستان کرامتآمیزی درباره مزار بابا رکنالدین و شیخ بهاءالدین نقل کرده است.
مکاشفه شیخ بر سر مزار بابارکن الدین
علامه شیخ بهایی را ارادتی عجیب به زیارت مزار تخت فولاد بود و آمد و شد بسیار به این سامان داشت و در این مورد حکایتهایی نقل شده است، شیخ بهایی از معتقدان صدیق او بود و بسیار به زیارت قبر او میرفت و از باطن او مدد میجست.
در اواخر عمر شیخ بهایی که به همراه چند تن از طلاب برای زیارت قبر بابا رفته بود، واقعهای عجیب رخ داد و شیخ را مکاشفهای واقع شد که فقیه و محدث نامی ملا محمد تقی مجلسی، پدر علامه مجلسی، که خود در آن روز همراه شیخ بوده و واقعه را از نزدیک مشاهده کرده، در مشیخه شرح عربی (من لا یحضره الفقیه) آورده است:
شیخ بهایی در هنگام زیارت و فاتحهخوانی بر سر مزار بابا رکنالدین صدایی از درون قبر میشنود. پس از اتمام مکالمه، شیخ برخاسته و عبای خود بر سر میکشد و بیآنکه با احدی گفتگو کند به خانه باز میگردد و در بر روی خود میبندد و خلوت اختیار میکند به توبه و انابه.
مرحوم ملا محمدتقی مجلسی آن مکالمه را از جانب شیخ اینگونه بیان کرد:
آوایی از قبر شنیدم که فرمود: «ای شیخ به فکر خود باش» و به این معنی خبر وفات شیخ داده شد و از آن پس ترک معاشرت نمود و پس از شش ماه که از آن واقعه گذشت، در دوازدهم شوال ۱۰۳۰ هجری قمری به سرای جاودان شتافت.