ساکنان بومی یک جزیره در نروژ هم مثل شما فکر میکنند و به همین خاطر است که میخواهند به کلی زمان را متوقف کنند. دلیلش هم این است که بتوانند فرصت بیشتری داشته باشند. ساکنان جزیره کوچک نروژیِ سومارِی، درخواست کردهاند که این جزیره، رسما به عنوان منطقه آزاد زمانی اعلام شود.
ایدهای پر سر و صدا که زاییدهی افکار یکی از ساکنان جزیره به نام Kjell Ove Hveding است، به تازگی نقل محافل شده است. او به تازگی، با یکی از اعضای پارلمان نروژ هم ملاقات کرده، تا یک درخواست رسمی را مبنی بر خلاص شدن از شر زمان، دست کم در جزیره کوچک سومارِی، به ثبت برساند.
Hveding میگوید: «با اجرایی شدن این ایده، شما سرِ کار میروید و وقتی کارتان تمام شد، انگار ساعت، زمان را برایتان نگه داشته و باز هم وقت دارید. همه درگیر مسائلی از این دست هستند، که باید این کار را بکنم، باید آن کار را بکنم. تجربه من این است که مردم فراموش کردهاند چطور باید درباره موضوعات سادهای مثل خوبی هوا یا درخشش خورشید در روز، طبق غریزه رفتار، و فقط زندگی کنند و لذت ببرند.»
اگر چه که ممکن است، ایده کنار گذاشتن زمان، به نظر کسانی که بیرون جزیره هستند، نا مفهوم به نظر برسد، اما Hveding می گوید که ساکنان سومارِی- جزیرهای محدود با ۳۲۰ نفر جمعیت، که در حوزه قطب شمال قرار دارد- به کارهای روزمرهشان میرسند، همانطور که سالها و نسلهای گذشته این کار را میکردهاند.
این درخواست رسمی، که Hveding بر ثبت آن پافشاری میکند، تنها مکتوب کردنِ روالی است که مردم این جزیره سالهاست طبق آن عمل میکنند؛ چیزی که به چگونگی عملکرد چارچوب زمانیِ استانداردِ دنیا در این قسمت از جهان ربط دارد و هرچه این زمانبندی استاندارد جهانی با زمان محلی، منطبقتر باشد، کاراییِ آن دست کم برای افرادِ محلی کاهش مییابد.
Kjell Ove Hveding (نفر دوم از سمت چپ) و حامیان کمپین توقف زمان، یک ساعت را میشکنند، تا بر ثبت و پذیرش درخواستشان تاکید کنند.
سومارِی که در لغت به معنای "جزیره تابستان" است، سواحلی از ماسه سفید دارد که بسیار نزد گردشگران محبوب است. اما چیزی که این جزیره را از نمونههای مشابه جدا میکند، نحوهی عملکرد زمان در این جزیره است. از نوامبر (آبان) تا ژانویه (دی)، خورشید اصلا طلوع نمیکند و برای حدود ۶۹ روز- از ۱۸ می (۲۸ اردیبهشت) تا ۲۷ جولای (۵ مرداد)- هم غروب نمیکند. تابش بی وقفهی خورشید در این مدت، اثر خاصی بر ساکنان جزیره میگذارد.
Hveding در بیانیهی خود مینویسد: «در مدتی که مدام روز است، ما هم طبق همین روال عمل میکنیم. در نیمههای شب، که به وقت محلیها ۲ صبح است، میبینید که بچهها مشغول بازی فوتبال هستند، یا خانوادهها، خانههایشان را رنگ میکنند یا به چمنها رسیدگی میکنند و جوانان آماده شنا میشوند."
بنابر گزارش CNN از کمپین برقراریِ یک منطقه زمانی آزاد در جزیره، ساکنان امیدوارند که رسما بتوانند ساعتهایی شناور و منعطف را به مدارس و محل های کار و فعالیت افراد، اعلام کنند.
حمایت از این جنبش، به شایستگی هر چه تمامتر، توسط ساعتهای مچی ساکنان که به دیواره پلی در منطقه بسته شده بود (پلی که جزیره را به سرزمین اصلی متصل میکند)، به شکلی نمادین اتفاق افتاد؛ یک یادآوری تلخ و گزنده از این موضوع، که زمان میتواند حداقل در این گوشهی دنیا، به فراموشی سپرده شود.
ایده اصلی توقف یا لغو زمان، قطعا ایده جذابی است، اما بسیاری از ناظران، این پرسش را مطرح کردهاند که چطور میتوان این فکر و پیشنهاد را در عرصه زندگی اجتماعی مردم، که بر پایه زمان و ساعت بنا شده و به آن تکیه دارد، عملی کرد. به عنوان مثال، حمل و نقل عمومی، مدارس و حتی فروشگاههای مواد غذایی، بدون داشتن یک برنامه زمانبندی مناسب، ممکن است دچار هرج و مرج و بی نظمی شوند.
بعد، موضوع دیگری پیش میآید، و آن هم این است که آیا اصلا به لحاظ بیولوژیکی ممکن است که کسی بتواند این سبک زندگی بدون زمان را حفظ کند؟ بر اساس اظهارات هان هافمن، استادیار علوم مرتبط با حیوانات در دانشگاه ایالت میشیگان، که متخصص ریتم شبانه روزی است، وجود این منطقه بدونِ زمان، خیلی غیر طبیعی خواهد بود.
هافمن توضیح میدهد: «مشکل اصلی این است که انسانها، در قطب تکامل پیدا نکردهاند. بدنهای ما به یک چرخه ۲۴ ساعته عادت کرده که به واسطه چرخش زمین شکل گرفته است. در واقع، ما نمیتوانیم در جهت مخالف سیر تکاملی خودمان حرکت کنیم و این دقیقا همان چیزی است که در این جور مناطق رخ میدهد، یعنی شما کارهایی را انجام میدهید که با چیزی که برای آن برنامهریزی شدهاید، در تضاد است.»
به هم ریختن ریتم شبانه روزی، می تواند بر چیزهایی نظیر وضعیت هضم و گوارش و دمای بدن تاثیر بگذارد و یا حتی ممکن است به بروز انواع بیماری منجر شود. اما بعضی تحقیقات نشان میدهد که انسان، با از دست دادن روشنایی، لزوما ریتم شبانه روزی اش را گم نمیکند.
هر قدر هم که بحث و مجادلهها پیرامون موضوع حذف زمان بالا بگیرد، قضیه برای ساکنان سومارِی نهایتا به انطباقی جزئی، با تغییر سرعت به وجود آمده در عادات روزمره، ختم میشود. در سطح جامعهای که در حالت عادی هم با این مقوله دست به گریبان است، ایده توقف زمان، چندان بد و پیچیده نیست. تنها نکته کلیدی که در این میان وجود دارد، "انعطاف" است.