گردشبان (gardeshban.ir) :
«گاندو»، سریال جنجالی این روزهای تلویزیون به پایان رسید و به دلیل موضوع جذاب و متفاوتش هنوز هم نقل محفل رسانههاست. اما در کنار همه حاشیههای سیاسی، انتخاب نام «گاندو» برای این سریال باعث شد گونهای از مخوفترین خزندگان در حال انقراض ایران، حسابی معروف شود.
خزندهای که شخصیتپردازی بازیگران سریال اعم از جاسوس و ضد جاسوس بر مدار ویژگی منحصربهفرد آن یعنی شکارچی کمینگر نوشتهشده و این ویژگی گاندو در سکانسهایی از فیلم نمایش داده شد.
اما نام این سریال جنجالی بهانهای شد برای آنکه سراغ یک قهرمان ملی برویم و دِینمان را به «ملک دنیا شجره» ادا کنیم؛ پیرمرد سیستان و بلوچستانی که بیسروصدا در روستایی دورافتاده در دهستان «باهوکلات» جلوی انقراض گونه نادر جانوری یعنی گاندو را گرفته و با دستان خالی باهوکلات را به مقصد بسیاری از گردشگران داخلی و خارجی تبدیل کرده است. کاری که کارشناسان محیطزیست و گردشگری در همه این سالها از انجام آن عاجز بودهاند.
این پیرمرد روستایی نه محیط بان است نه جانورشناس، نه مثل روشنفکران حافظ محیطزیست از دغدغههای حفظ طبیعت و اصطلاحات پرطمطراق آنها سر درمیآورد اما با همان سواد ناچیز فهمیده که حفظ گونه خاص از یک جانور که دنیا آن را با نام ایران میشناسند چه ارزشی دارد و بهدوراز هیاهو سدی در برابر مرگ این خزنده باارزش شده است.
تمساح پوزهکوتاه ایرانی در نگاه مردم یکی از خطرناکترین گونه خزندگان است که بسیاری از گردشگران از ترس مواجهه با این حیوان عصای گردشگری در طبیعت بکر سیستان و بلوچستان را به لقای آن میبخشند، اما گاندوهای باهوکلات با فرشته نجاتشان یعنی «ملک دنیا شجره» رفاقتی تماشایی دارند. تصاویری از غذا دادن ملک دنیا به تمساحها در برکهای کم آب در فضای مجازی دستبهدست شد و حضور این پیرمرد بیادعا در تهران بهانهای شد برای واکاوی راز این رفاقت.
گاندو نماد برکت در سیستان و بلوچستان است
همهچیز از خشکسالی و کمآبی شدید سیستان و بلوچستان در چند سال گذشته آغاز شد. پیرمرد میگوید گاندو حیوانی مقدس است، قدیمیها آن را نماد برکت میدانستند و معتقد بودند مرگ گاندو مساوی است با خشکسالی و بیآبی. او را در خانه یکی از طبیعت گردان تهرانی ملاقات میکنیم. خانوادهای که خود را مدیون مهر این پیرمرد سیستانی میدانند و از نزدیک شاهد تلاشهای او برای حفظ گاندوها بودهاند. چهره آفتابسوخته و دستان تکیده «ملک دنیا شجره» گواه سالها زحمت و مرارت است. کنجکاویمان را بیپاسخ نمیگذارد و از رفاقت با مخوفترین خزندگان میگوید؛ «من در دهستان باهو کلات زندگی میکنم و شغلم کشاورزی است. باهوکلات در حدفاصل چابهار تا شهرستان سرباز قرار دارد. زیستگاه گاندو همین منطقه از سیستان و بلوچستان است. نسل گاندوها به دلیل کمآبی و خشکسالی چند سال اخیر در حال انقراض است؛ چون این حیوان ساعتهای طولانی را در آب میگذراند.» میپرسیم چرا قدیمیها معتقد بودند گاندو نماد برکت است؟ پاسخش جالب است؛ «یکی از رفتارهای جالب این حیوان حفر کانال عمیق در کنار برکهها و رودخانههای محل زندگیاش است. طول این کانالها گاهی به 15 متر میرسد که هم در ساعات گرم روز مکان مناسبی برای استراحت تمساح است و هم از تبخیر آب جلوگیری میکند. این رفتار گاندو باعث میشود که آب برکهها و تالابها در فصل گرم و ایام خشکسالی ذخیره شود و به همین دلیل بلوچها معتقدند که هرکجا گاندوها هستند، آب فراوان هم هست.»
ملک دنیا؛ محیط بان افتخاری باهوکلات
پیرمرد روستایی با لهجه شیرین بلوچی روبهرویمان نشسته و با حرفهایش ثابت میکند مصداق واقعی این ضربالمثل است؛ به عمل کار برآید به سخنرانی نیست. 4 سال است نه با حرف که در عمل و بیمزد و منت محیط بان شده است و از جانش برای نجات گاندوها مایه گذاشته است؛ «در چند سال گذشته خشکسالی و کم شدن آب در برکهها زندگی این حیوان را با خطر انقراض مواجه کرد، این جانور برخلاف تصور مردم علاوه بر خطرناک بودن بسیار ترسو و محتاط است و طعمه خود را از داخل آب شکار میکند، وقتی وارد خشکی میشود خودش را لابهلای بوتهها پنهان میکند. ماهی، قورباغه و پرندگانی که لب رودخانه و کنار برکهها میآیند، شکار این جانور هستند اما برکه و رودخانه که خشک شود، گاندوها گرسنه میمانند و در سالهای گذشته به دلیل خشکسالی عمر بسیاری از آنها کم شد و بعضی هم تلف شدند.»
فرشته نجات گاندوها
در 200 متری خانه ما هم برکه بزرگی قرار دارد که سالها پر آب بود و زیستگاه گاندوها، 4 سال قبل بارندگی در سیستان و بلوچستان بسیار کم بود و این جانوران درخطر نابودی بودند، یک روز کنار برکه رفتم و دیدم آب آن کاملاً در حال خشک شدن است، تصمیم گرفتم به بقای این حیوان کمک کنم، کمی ضایعات مرغ و گوشت را تهیه کردم و کنار برکه ریختم تا این جانوران از گرسنگی تلف نشوند، فردای آن روز هم با هزینه خودم یک تانکر آب را در برکه خالی کردم، شبانه برای سرکشی رفتم و دیدم گاندوها داخل آب آمدند، اما این شرایط دوام زیادی نداشت، چون دمای هوا در سیستان و بلوچستان 40 تا 50 درجه سانتی گراد است، تهیه غذا برای گاندوها برای من تبدیل به عادت شده بود، هرروز به مغازههای فروش گوشت و مرغ میرفتم و برای سیراب کردن گاندوها گوشت میخریدم. آب برکه تبخیر شد. باید کاری میکردم، تصمیم گرفتم در نزدیکی برکه چاه حفر کنم، بیل مکانیکی گرفتم و چند متری که حفر کردم به آب رسیدم، آب دوباره در برکه سرریز شد و گاندوها انگار جان تازه گرفتند، بعد از چند روز این جانوران به حضور من عادت کردند، گاندوها شنوایی و بویایی قوی دارند، صدای مرا میشناسند، نزدیک برکه که میشوم یکییکی برای گرفتن غذا جلو میآیند، آب مجدد در حال تبخیر شدن بود، موضوع را به مسئولان محیطزیست چابهار اطلاع دادم. چند کارشناس محیطزیست به باهوکلات آمدند و باور نمیکردند که من هرروز برای گاندوها غذا میبرم و برای پرآب شدن برکه چاه کندم و تانکر آب آوردم، عنوان محیط بان افتخاری را به من دادند، نسبت به وضعیت کمآبی به آنها هشدار دادم و گفتم برای نجات این حیوان باید بیل مکانیکی زنجیری بیاورند تا برکه را لایروبی کنند تا پر آب شود. این اتفاق افتاد و برکه پر آب شد. حالا از آن روز 4 سال میگذرد و در این 4 سال تعداد گاندوها در باهوکلات بیشتر شده و حداقل در این محدوده خطر انقراض آنها را تهدید نمیکند.»
از مسخره کردن مردم تا برگشتن ورق زندگی مردم باهوکلات
اوایل مردم محلی مرا مسخره میکردند و میگفتند تو این اوضاع خشکسالی که زمینهای کشاورزیمان از بیآبی خشکشده تو به فکر گاندوها هستی! از زن و بچههای خودت کم میزاری برای گاندوها گوشت و مرغ میخری؟ اما مدتی بعد ورق برگشت و به مردم محلی و نسل امروز بلوچیها ثابت شد گاندوها هنوز نماد برکتاند. اما چطور؟ حیدر پسر ملک دنیا صحبتهای پدرش را ادامه میدهد و میگوید: «اوایل من از نزدیک شدن به گاندوها وحشت داشتم اما کمی گذشت همراه پدرم برای غذا دادن میرفتم و یکبار از او در حال غذا دادن به تمساحها عکس و فیلم گرفتم و در صفحه خودم آن را منتشر کردم. عکسها و فیلمها دستبهدست چرخید و بعضی از من سؤال کردند که چرا پدرت به گاندوها غذا میدهد و من به آنها پاسخ دادم و بعد از مدتی گردشگران با من تماس میگرفتند و میخواستند واسطه بین آنها و پدرم شوم، میخواستند به باهوکلات بیایند برای دیدن زیستگاه گاندوها، پدرم استقبال کرد؛ گردشگران از شهرهای مختلف آمدند، پدرم در ساعتهای مشخصی آنها را به تماشای گاندوها میبرد، در خانهمان از میهمانها پذیرایی میکردیم.» حرفهای حیدر شجره که به اینجا میرسد میزبان ملک دنیا و پسرش در تهران از مهماننوازی بلوچیها میگوید: «ملک دنیا با این کار پای گردشگران را به دهستان باهو کلات باز کرد، تصورات مردم را از سیستان و بلوچستان تغییر داد. خیلیها تصور میکنند این منطقه امنیت ندارد اما من به همراه همسر و فرزندانم به سیستان و بلوچستان سفر کردیم. ما سفرهای زیادی رفتیم اما هیجانانگیزترین سفر ما به باهوکلات و دیدن گاندوها بود. منطقهای که مردم شهرهای مختلف از وحشت وجود تمساحها جرئت وارد شدن به آن را ندارند حالا به پاتوق گردشگری خیلیها تبدیلشده است از گردشگران داخلی تا گردشگرانی از آلمان و ایتالیا.»
اقامتگاه بومگردی در حوالی گاندوها
حالا خانه خانواده شجره اقامتگاه بوم گردی شده و افقهای روشنی پیش روی اهالی باهو کلات در حدفاصل چابهار و شهرستان سرباز قرارگرفته است. این منطقه به برکت وجود گاندوها به قطب گردشگری سیستان و بلوچستان تبدیلشده، فروش صنایعدستی رونق گرفته و درآمد مردم از فروش سوغات بیشتر شده است. قرار است مجوز رسمی بوم گردی توسط سازمان گردشگری و صنایعدستی چابهار برای این خانواده سیستانی صادر شود و ملک دنیا میگوید: «از بهمن سال گذشته تا امروز صدها گردشگر برای تماشای زیستگاه تمساح پوزهکوتاه ایرانی به باهوکلات آمدند و حالا به همه ثابت شد که گاندو نماد برکت است.
فارس