کودکان پیش از تاسیس مدارس در ایران، فقط خواندن و نوشتن و در نهایت احکام دینی را در مکتبخانهها یاد میگرفتند اما رُشدیه که به عنوان «پیرمعارف ایران» نیز خطاب میشود، چندین بار در تبریز و شهرهای دیگری همچون تهران، مدارسی به سبک نوین با آموزش علومی مانند صنعت، کشاورزی، پزشکی و علوم نظامی تاسیس کرد تا مردم این دیار نیز از علم و فرهنگ عقب نمانند؛ با این حال اما برخی افراد سودجو که مدارس رشدیه را با نام معلمخانه و هم ردیف با میخانه مطرح میکردند، با فریب عوام، این مدارس را مخالف با دین و مذهب جلوه دادند و باعث هجوم مردم به این مدارس و ویرانی آن شدند.
لقب «پدرفرهنگ نوین ایران» برازنده این شخص است چرا که رشدیه در راستا روشنگری مردم از هیچ تلاشی دریغ نکرد و در این راستا با ورود به سیاست و انقلاب مشروطه و انتشار روزنامههایی همچون «مکتب» علیه حکومت قاجار فعالیتهایی داشت اما او که بنیانگذار مدارس ابتدایی برای تمامی اقشار جامعه ایران بود؛ در میان دبستانیها گمنام و ناشناخته مانده و هیچ اثری از او در میان کتب ابتدایی وجود ندارد.
یک تاریخ شناس اظهار کرد: میرزا حسن تبریزی ملقب به رُشدیه، یکی از شخصیتهای بزرگ تبریز و آذربایجان است که در سال 1267 هجری قمری مطابق با 1231 هجری شمسی در محله چرنداب تبریز به دنیا آمد؛ پدرش آخوند ملامهدی از نامآورن زمان خود بود و میخواست فرزندش نیز درس طلبگی را بیاموزد اما رُشدیه تمایلی به طلبگی نداشت.
رضا همراز ادامه داد: زمانی که رُشدیه عازم بیروت بود تا درس طلبگی را فراگیرد، دو روزنامه فارسی زبان چاپ استانبول به نامهای «اختر» و «ثریا» به دستش رسید که جمله «در کشورهای خارجه از هر یک هزار نفر، 10 نفر بیسواد هستند اما در ایران از هر یک هزار نفر، 10 نفر باسواد است؛ علت این واماندگی، سختی فراگرفتن زبان فارسی است!» را در روزنامه اختر دید و یک تحول عظیمی در فکر و روانش پدید آمد که منجر شد به سمت آموزش و تعلیم سوق یابد و مدرسه تاسیس کند.
به مدت دو سال در دارالمعلمین بیروت که شهرت جهانی داشت علوم جدید را فرا گرفت و سپس عازم استانبول شد و در آنجا بر روی دو روش تدریس «رشدیه» و «اعدادیه» مطالعاتی انجام داد و اصول الفبای صوتی را اختراع کرد. پس از فراگرفتن تمامی اصول تدریس به ایروان سفر کرد و برای اولین بار «مدرسه ابتدایی ایرانی» به سبک جدید را برای مسلمانان قفقازی تاسیس کرد و به وسیله کتاب وطن دیلی (زبان وطن) ترکی که تالیف خود بود و استفاده از اصول الفبای صوتی به تدریس پرداخت در 60 ساعت به نوآموزان خواندن و نوشتن آموخت.
وی با اشاره به سخن رُشدیه مبنی بر اینکه «هرکسی میتواند طلبه و روحانی شود اما هرکسی نمیتواند معلم شود»، متذکر شد: دگرگونی در شیوه آموزش و دگرگونی در محتوا و تنظیم برنامههای درسی از تفکرات رشدیه در راستا تعلیم بود؛ همچنین ادعا میکرد که اگر کسی 60 ساعت در کلاس من حضور داشته باشد، زبان ترکی را به او میآموزم.
وی با بیان اینکه رُشدیه، در مقابل تحجر زمان قاجار ایستاد، افزود: پشتکار این مرد بزرگ یکی از ویژگیهای باارزش وی بود و علارغم اینکه چندین بار مورد اذیت و آزار مردم قرار گرفت و بارها مدرسهاش را ویران کردند اما از ساخت مدرسه دست نکشید.
همراز با اشاره به اینکه رُشدیه آثار بسیاری در حوزه آموزش، مسائل دینی و صرف و نحو نگاشته بود اما تاکنون فقط 30 جلد از کتابهایش را شناسایی کردهاند، در خصوص آثار چاپ شده رشدیه، افزود: دوکتاب درسی تاریخ شفاهی و جغرافیای شفاهی را برای سال اول مدرسه و کتاب الفبای صوتی را در مکتبخانه تدریس میکرد.
وی تشریح کرد: کتابهای مکه سوغاتی(سوغات مکه)، مرآت الاحق، ارشادالطالبین، رسالهای در حاکمیت ملی و حکومت قانون، صد درس اعلا، شرعیات ابتدایی، شفایت التعلیم در سه جلد و نهایت التعلیم در دو جلد با موضوع نحو، تربیت البنات، اخلاق در 6 جلد، اصول عقاید، هدایت التعلیم، تبصرت الصبیان، اصول حساب ذهنی و انصار القمان در حوزه ادبیات کودک از آثار چاپ شده رشدیه است.
گردوغبار فراموشی بر روی اسناد و آثار رشدیه خوابیده است
این تاریخ شناس با بیان اینکه اسناد خانوادگی، اداری، نامهها، یادداشتها و آثار بسیاری از او در سازمان اسناد شهرهای تهران، مشهد، قم و تبریز وجود دارد اما در کتاب فروشیهای تبریز حتی یک اثر هم از او یافت نمیشود، ادامه داد: این آثار باید چاپ شوند زیرا تنها راه شناخت شخصیت بزرگ رشدیه است اما متاسفانه متولی این امر وجود ندارد.
وی ادامه داد: رُشدیه شاعر و متخصص ادبیات کودک نیز بود و کتاب «آنادیلی» را در زمان قاجار برای تدریس زبان ترکی به بچهها نوشته بود، در حوزه دینی بسیار باسواد بود اما نباید فقط به نام بزرگ رُشدیه افتخار کرد بلکه میتوان با برگزاری کنگره و بزرگداشت این شخصیت بزرگ، آثار او را به چاپ رساند.
وی با تاکید بر اینکه فقط یک اسم از رُشدیه مانده و کسی نمیداند که او چه آثار مهمی را خلق کرده بود، گفت: اکنون مدرسه رُشدیه جای خود را به ساختمان اداره کل میراث فرهنگی آذربایجان شرقی داده و مجسمهای برای یادبود وی در این محل ساخته شده است که بسیار باارزش است اما باارزشتر از آن، چاپ آثار اوست زیرا اثری از او در بازارهای تبریز وجود ندارد.
زمان مرگ رُشدیه
همراز ادامه داد: رُشدیه پس از تحمل سختیهای فراوان در راستای تاسیس مدرسه، به قم مهاجرت کرد و باقی عمر خود را در آنجا گذراند و در سال 1323 شمسی طی یک تصادف در قم درگذشت.
وی افزود: قبر رُشدیه تا چندسال پیش در حالت مهجوری مانده بود اما در تاریخ آذرماه 1396 باهمت دبیران مطالعات اجتماعی قم این سنگ قبر عوض شده است و اکنون وضعیت بهتری دارد.
وی با اشاره به اینکه مدرسه دارالفنون در تبریز نیز وجود داشت، افزود: این مدرسه در زمان خود، صاحب یک نشریه به نام «ورقه ماه» بود که اشعار بسیاری از اشخاص بزرگی همچون ایرج میرزا در این نشریه چاپ میشد، ساختمان این مدرسه هنوز در تبریز بدون استفاده باقی مانده اما باهمت مسئولان میتوان در این مکان، یک موزه آموزش و پرورش ایجاد کرد.
نام خانوادگی «رشدیه» از نام مدارس ابتدایی در استانبول که «رشدی» بود برگرفته شده است و میرزا حسن تبریزی نیز به سبب تاسیس مدارس ابتدایی در ایران با نام رشدیه شهرت یافت. یک شهرک در شمال شرق تبریز در جنب بلوار باغمیشه و یکی از میدان های منطقه 11 شهر تهران نیز به افتخار وی، رشدیه نامگذاری شدهاست.
نیما یوشیج در شعر «یاد» سروده است:
یاد بعضی نفرات، روشنم میدارد
اعتصام یوسف
حسن رشدیه
قوتم میبخشد
راه میاندازد، و اجاق کهن سرد سرایم
گرم میآید از گرمی عالی دمشان
یاد بعضی نفرات
رزق روحم شدهاست. وقت هر دلتنگی
سویشان دارم دست
جراتم میبخشد. روشنم میدارد…