گردشبان (gardeshban.ir) : تاریخچه روستا به ۴۰۰سال قبل بر میگردد وبه نقل از ریش سفیدان روستا در آن زمان امامزاده سید روح الله که از نوادگان امام محمد تقی(ع)( جوادالائمه) می باشد از حوالی مازندران به این مکان که ییلاقی بوده مهاجرت کرده و پس از مدتی در این مکان فوت می کند .
این روستا در حدود ۴۰۰ نفر جمعیت دارد و بیش از ۹۵ درصد اهالی روستا سادات و همگی از نسل این امامزاده هستند.روستای زیبای جورد که از طبیعت بکر و دست نخورده ایی برخوردار است جزء روستاهای متراکم (پلکانی ) و کوهستانی محسوب می شود و به عبارتی به ماسوله تهران نیز معروف است.شغل اکثر مردم روستا کشاورزی و دامداری می باشد و محصولات عمده روستا گیلاس ،گردو،آلبالو ، زردالو و سیب می باشد.
مزرعه های روستا عبارتند ازکبود گردن ، قاسم دره ، اتاق سره ، سوته ، بیدستان ، فیکستان ، اشنه در ، هیلان ، دو آب ، سرخه ، جنگل دره ،آغوز گله ، گلرد ، وستان ، فیل زمین ، کرمعلی ، مطلب زمین ،نو دربار،سیری ، نسم ، فلشتی همچنین تنها راه دسترسی به دشت زیبای لار ( سیاهپالاس) که در شمال بخش رودهن واقع شده است از میان این روستا می گذرد.
روستای جورد رودهن
روستای جورد یکی از روستاهای نمونه شهرستان و کشور در دوران دفاع مقدس می باشد که با تقدیم۳۷ شهید از جمله شهیدان سجادیان (پدر به اتفاق ۴ فرزند) و ۹۰ جانباز و آزاده دین خود را ادا نموده است وجود خانواده شهید سجادیان که پنج تن از اعضای خانواده آنان به درجه رفیع شهادت نایل شده اند(تنها پنج شهید استان تهران)، عظمت این دیار هر چند دور افتاده و کوچک را بیش از پیش نمایان می کند.
همچنین آیت الله مهدوی کنی و آیت الله طالقانی نیز در اوایل انقلاب چند صباحی در این روستا زندگی نمودند که از دیگر افتخارات روستا محسوب می شود.
امامزاده روح اله(ع) جورد
در ارتفاعات شمالی روستای ˈجوردˈ در ۱۵ کیلومتری شمال رودهن امامزاده ای وجود دارد که به نام امامزاده سید روح الله مشهور است.بر روی شجره نامه داخل امامزاده و بر روی آیینه نصب شده در داخل و دیوار ضلع شمالی امامزاده، این گونه آمده است: سید روح الله ابن سید صالح الدین ابن … موسی ابن احمدبن موسی المبرقع بن الامام محمدتقی الجواد (ع).بنای امامزاده کاملا نوسازی و سقف آن مسطح و با ورق گالوانیزه پوشیده شده است و کف داخلی امامزاده با موزاییک سنگفرش شده، قرنیز آن سنگفرش سیاه و روی قرنیز به ارتفاع حدود ۶۰ سانتی متر سنگ مرمر سفید بالای سنگ یک ردیف با ارتفاع حدود ۱۰ سانتی متر سنگ سیاه بالای سنگ سیاه یک ردیف آیینه کاری سبز رنگ و از آن به بعد و تمام سقف به طرز زیبایی با آیینه پوشیده شده است.
ورودی امامزاده با دو در از طرف شرق و یک پنجره نیز درسمت جنوب نصب شده است.
در روی آیینه که بر روی دیوار داخلی و غربی امامزاده نصب شده است، بانی این ساختمان را حاج سیدغلامعلی معززی نکویی اصل از نوادگان این امامزاده در سال ۱۳۷۵ هجری شمسی ذکر کرده که در چهارم اسفند ۷۸ وفات یافته و در داخل امامزاده دفن شده است.
به گفته معتمدان محل درگذشته در این مکان دو دیوار کوچک سنگی وجود داشت که دارای ملات گچ بود و روی آن چند چوب گذاشته بودند و جز آن بنایی دیگر وجود نداشت.
روایت شهید سید مرتضی آوینی از خانواده شهدای سجادیان
روزی سید مرتضی آوینی به دهکده «جورد» پا گذاشت تا پدر ۴ شهید این منطقه را ببیند. مدتی بعد، شاید قریب به ۳ سال و ۸ ماه بعد از شهادت پسران، پدر هم به جرگه شهدا پیوست. آنچه در ادامه آمده، روایت سید مرتضی است از دیدار او با سالار شهدای سجادیان.
درکوهستانهای اطراف رودهن، دهکدهای هست به اسم «جورد» و در آن دهکده خانوادهای که چهار قربانی به راه خدا داده است: کریم و داوود و کاظم و قاسم.چهرهای که ما از آقای سجادیان در ذهن داشتیم با آنچه که از او دیدیم بسیار متفاوت بود. جورد در اطراف رودهن است و رودهن در اطراف تهران، اما مظاهر هفت رنگ تمدن ماشینی نتوانسته بود آقاسید را از وطن ایمانی خویش دور کند و میدانی برادر، غریب آن کسی است که از وطن ایمانی خویش دور شده باشد…
کاظم و قاسم و کریم و داوود، چهار جوانمرد از تبار آخرین رسول خدا بر زمین و با این همه، آقا سید میداند که تکلیف از خود او نیز ساقط نیست.
جورد از توابع رودهن است و رودهن در اطراف تهران، اما آقا سید همچنان با مظاهر هفت رنگ تمدن ماشینی بیگانه مانده است. هر چند تهرانیها هم نشان دادند که بالاخره این ایمان است که بر همه چیز غلبه میکند. میگویند روستای جورد، غریب و دورافتاده است و جادهاش با اولین برفهای زمستان مسدود میشود. اما میدانی برادر، غریب آن کسی است که از وطن ایمانیاش دور شده باشد.
کاظم و قاسم و کریم و داوود نشان دادهاند که دهکده جورد از خیلی جاهای دیگر به آسمان نزدیکتر است و همین کافی است. مادر شهدا نیز اهل تکلیف بود و میدانست که راه حق، همواره از کربلا میگذرد. زمستانها شب خیلی زود سر میرسد. وقتی ما میخواستیم که دهکده جورد را ترک کنیم،شب شده بود و بچههای جهاد در مسجد جورد بعد از نماز مغرب و عشا برای گردانهای انصار یارگیری میکردند.
آدمیزاد اسیر خویشتن خویش است و تا به سفر نرود از عالم خویش باخبر نمیشود. و به راستی در زیر این آسمان پرستاره خداوند چه شگفتیهایی نهفته است! حالا ما آقا سید را شناختهایم و شما هم او را شناختهاید. اما فکر میکنید که در سراسر ایران چند نفر از این آقا سیدها داریم؟
در کنار مسجد، همان شبانه داشتند هدایای مردم را برای جبهههای نبرد بار میزدند و هنگامی که ما دهکده جورد را ترک میکردیم، آقا سید را دیدیم که داشت یک بار دیگر پلههای مسجد را بالا میرفت تا به گردانهای انصار بپیوندد.