گردشبان (gardeshban.ir) : شهرستان قلعه گنج در جنوب استان کرمان قلعه ندارد گنج هم به معنای طلا و یا اشیای با ارزش ندارد ولی ذخیره گاهی از مردمی مهمان نواز و خونگرم است. هنرمند و بی آلایش و ساده. قانع با هر آنچه که خشکسالی و فقر بر سرشان آورد. مردم این شهرستان دور افتاده از مرکز استان کرمان، سالها در منطقهای زندگی کردند که تالاب جازموریانش به کویر جازموریان تبدیل شد. نخلهایشان را تیغ آفتاب شهید کرد. زمینهای خشک ماندند با دملهایی پر از فقر که نامش کپر بود.
کلات گنج یا کله گنج که به قلعه گنج معروف شده قلعه نیست. کلاتی بوده که تغییر حرف داده. گنجی که به آن اضافه شده شاید به خاطر زمینهای مرغوب حاشیه جازموریان است. گنجی بوده برای خودش در سالهای پر آبی، پر از پرنده و چرنده. کلات گنج یعنی سرزمین پر از قنات و حاصلخیز.
حالا که خشکسالی زندگی را بر اهالی قلعه گنج تیره و تار کرده گنج آنها خودشان شده اند بی آنکه از داشتههایشان خبر داشته باشند. خشکسالی به آنها یاد داده فقط فکر کنند هیچ ندارند. کپر نشین هستند. کپر نشینی برای آنها نشان دهنده فقر مطلق شأن بوده است.
سال ۹۵ وقتی با همان شکل و شمایل و مصالح، کپرهایی که قرنها در آن زندگی میکردند به دست دختری معمار، تبدیل به هتلی ۴ ستاره شد، دیگر نگاهها به کپر فرق کرد. مردم قلعه گنج دیدند همانند کپرهایی که خودشان دارند، اتاقهایی ساخته شده که وزیر و رئیس و مدیر با کلی مسافر شهری دلشان میخواهد آنجا اقامت کنند درست در همان کپرهایی که باعث نفرت جوانانشان شده بود. مسافران از شهرهای دیگر به این کپرها میآمدند و حصیرهایی میخریدند که آنها هیچ وقت توجهی به آن نمیکردند. لباسهایی که آنها میدوختند مورد پسند مسافران شد و از اینکه مردم روستاها میتوانند با سوزن و نخ صنایع دستی تولید کنند حیرت زده میشدند.
حالا خیلی از آنها که در شهر قلعه گنج زندگی میکنند و دیده اند که چه اتفاقاتی درپی ساخت هتل و رفت و آمد مسافر و فروش صنایع دستی و غذاهای محلی میافتد، به اینکه در شهرشان اولین هتل کپری جهان ساخته شده افتخار میکنند. خبر ساخت اولین هتل کپری در قلعه گنج مثل توپی بود که صدا کرد و این شهرستان را با آن معروف کرد. حالا یک قلعه گنجی هم میتواند بگوید میزبان گردشگر میشویم چون هتل داریم
مردم روستاهایی در مناطقی مانند رمشک و روستاهای اطراف به ابتکار مدیر داخلی همین هتل کپری یاد گرفتند که حصیرها را تمیزتر ببافند و آن را به خارج از استان بفروشند. به سوزن دوزی هایشان ابتکار و خلاقیت اضافه کنند. غذایشان را در اختیار مسافر قرار دهند. اهالی جایی مانند روستای کشیت یاد گرفتند که خانههای کپری شأن را برای پذیرش مهمان و مسافر آماده کنند. برایش رختخواب تمیز بگذارند و غذای خوب بپزند و در ازای آن پول بگیرند. چون کشیت یکی از روستاهایی است که آب و هوا و مناظر زیبایی به واسطه وجود رودخانه و نخل دارد.
آنها از همین نخل خرما هم استفادههای جالبی کردند مانند تهیه محصولی مانند «مستوک». این محصول در واقع خرمای کوبیده شده با ادویه است که داخل برگهای درختچههای داز نگهداری میشود. همان درختچههای وحشی که محصول اصلی ساخت سبد و ظرف و طناب برای آنها شده است.
برای دیدن زیباییهای قلعه گنج باید مسافتهایی را طی کرد. گاهی جاذبهای در میان همین روستاها نهفته که پنهان از همه است. مانند تلاقی کویر و جنگل در جادهای که از صولان به رمشک میرود. جایی که نخلها توسط یک رود احاطه شده اند و اطرافش تا چشم کار میکند کویر بیابان است و در گوشهای از این بیابان کویر رمل.
یا در «چشمه گارو» مردم در کنار کویر رملی خانه ساخته اند. هر چند که برای یک بازدیدکننده بسیار زیباست ولی مردم آنجا از بس که خاکهای بلند شده این کویر آنها را آزار داده دیگر زیباییهای کویر گارو به چشم شأن نمیآید همان مردمی که در کنار کپرشان خانهای سیمانی ساخته اند ولی هنوز لباس سوزن دوزی به تن دارند.
مردم روستاهای قلعه گنج یا بندری هستند و یا بلوچی. برخی از آنها هنر بندری را دارند و برخی دیگر هنر مردم بلوچ را. اما در مرکز قلعه گنج در میان آنها کرمانی کمتر دیده میشود و قلعه گنجی بسیار. این هم نشینی هم باعث شده در جایی مانند شهر مرکزی قلعه گنج وقتی در خیابانهای اصلی آن قدم میگذاری از همه رنگ لباس و پوشش و اقوام ببینی.
سالها بود که رفت و آمد به قلعه گنج زیاد نبود. کسی نمیدانست اگر به آنجا رفت کجا اقامت کند. بیمارستانی نداشت. غذاخوری نبود. مردم در فقر مطلق بودند هنوز هم هستند آنهایی که در روستاهای دورتر از شهر قلعه گنج زندگی میکنند. آنها که تا پایشان به بیمارستان تازه ساز برسد، جانشان را در جادههای پر پیچ و خم و کوه و کمر از دست میدهند یا کودکانشان تلف میشوند. روستاهای قلعه گنج کم نیست. اینجا از معدود شهرستانهایی است که تعداد روستا نشینانش از شهر نشین ها بیشتر است.
در میان همین فقر و نداری. طرحهایی اجرا شد که باید برای آنها ساعتها و روزها مدیران از تهران به این منطقه محروم رفت و آمد میکردند. مثل راه اندازی کارگاهها، تجهیز کارخانهها، ایجاد شغل برای مردم، طرحهای تحقیقاتی و مطالعاتی و واردات بز مورسیای اسپانیایی برای تولید محصولات لبنی…. دستور خارج شدن این محدوده از محرومیت دستور مقام معظم رهبری بود. دستوری که اجرای آن به بنیاد مستضعفان داده شد تا به عنوان پایلوت در نظر گرفته شود. مناطقی که در حال حاضر ۱۲ منطقه آن شناسایی شده است. مثل سروآباد، زهک، قصرقند، مراوه تپه و.....
در قلعه گنج حالا که خیلی از طرحها اجرایی شده و مردم این شهرستان در حال قوت گرفتن برای خودکفا شدن هستند، رفت و آمد مدیران هم به این منطقه کمتر میشود ولی جایش را کم کم مسافران و گردشگران میگیرند آنها که دلشان میخواهد یک شب هم که شده در قلعه گنج بمانند. از غذای محلی رستوران با ادویههای تند جنوبی بخورند و در سکوت کویر هوای تازه تنفس کنند. با خودشان از هنر دست زنان و مردان روستا حصیر به سوغات ببرند و از گوشه کنار مناطق گردشگری آن عکس یادگاری بگیرند. ولی تا دوری کامل فقر از روستاهای انبوه این شهرستان راه درازی در پیش است.