به نقل از روابطعمومی پژوهشگاه میراثفرهنگی و گردشگری، آزیتا میرزایی سرپرست هیئت کاوش لایهنگاری محوطه گردیگوران این مطلب را امروز ۱۸ آذرماه، در نشست مجازی باستانشناسی که به مناسبت هفته پژوهش برگزار شد مطرح کرد و افزود: «تپه گردیگوران در شرق شهرستان پیرانشهر در استان آذربایجانغربی و در حوضۀ آبریز رودخانه زاب کوچک واقع شده است.»
او افزود: «در کاوش فصل اول تپه در کل ۵۷۵ سانتیمتر از نقطۀ BM تا خاک بکر کاوش شد که این حجم خاکبرداری ۴۳۰ سانتیمتر آن متعلق به نهشتههای باستانی حاصل از فعل و انفعالات انسانی بود که معرف یک توالی فرهنگی از مفرغ قدیم تا دورۀ اسلامی است.»
این باستانشناس اظهار داشت: «بر اساس توالی گاهنگاری بدون وقفه میتوان اینگونه نتیجهگیری کرد که این تپه در حوضۀ رود زاب کوچک قرار دارد وبه دلیل دارا بودن شرایط و پتانسیل بالای زیست محیطی همیشه بهعنوان یک گزینه مناسب، انتخاب جوامع بشری برای استقرار در طول تاریخ بوده است.»
وی گفت: «توالی گاهنگاری یکی از دلایل اهمیت این تپه است و گرچه تسطیح و ساخت سازههای لایههای جدیدتر همراه با پیتها، منجر به تخریب بخشی از این نهشتههای باستانی و آشفتگی لایههای فرهنگی شده اما همچنان بقایای معماری و یافتهها به اندازۀ کافی معرف دورههای استقراری تپه هستند.»
میرزایی با بیان اینکه این توالی استقراری میتواند پاسخ برخی ابهامات مانند وارداتی یا بومی بودن فرهنگها، یکجانشینی یا کوچرو بودن جوامع دوران مفرغ (میانی و جدید) و آهن باشد اظهارداشت: «تاکنون تپه گردیگوران اولین تپهای در جنوب دریاچه ارومیه بوده که در آن لایه مفرغ قدیم (یانیق) شناسایی شده است و این در حالیست که برخی پژوهشگران بر اساس یافتههای باستانی، شمال دریاچه ارومیه را حوزه فرهنگ یانیق و جنوب آن را در گسترۀفرهنگ اروک معرفی کردهاند.»
سرپرست هیئت باستانشناسی خاطرنشان کرد: «بر اساس چشمانداز منطقه، بهطور کلی دشت پیرانشهر و بهطور خاص تپه گردیگوران در بستر جغرافیایی قرار گرفته که علاوه بر قابلیتهای زیست محیطی در مسیر ارتباطی شمال به جنوب و بالعکس در غرب زاگرس بوده از سوی دیگر با فرهنگهای شمال بینالنهرین نیز همجواری بوده است.»
او در پایان اظهارداشت:« بنابراین این منطقه در طول هزارهها همواره محل تلاقی فرهنگها بوده است، پس خطکشی جغرافیایی برای فرهنگها در این منطقه خصوصا با توجه به حجم کم کاوشهای باستانشناختی زود هنگام است و حتما انجام کاوشهای گسترده در این منطقه می تواند پاسخگوی پرسشهای متعددی هم در دوره پیش از تاریخ و هم دوره تاریخی منطقه باشد.»
گاهنگاری تطبیقی مناطق زاگرس مرکزی
حنان بحرانی پور در ادامه این نشست به بیان گوشهای از پروژه «گاهنگاری تطبیقی مناطق زاگرس مرکزی در هزاره پنجم ق.م بر اساس سفالهای به دست آمده از کاوشهای محوطه نادعلی بیگ سنقر کرمانشاه» پرداخت و گفت: «فرهنگ دالما، گستردهترین فرهنگ پیش از تاریخ در زاگرس مرکزی و شمالی است که همچون بسیاری از فرهنگهای پیش از تاریخ، بیش از هر چیز، با مجموعه سفالی آن شناخته میشود.»
او با بیان اینکه برای اولین بار سنت سفالی دالما پس از شناسایی و معرفی آن از خود تپه-دالما، در تپه B سه گابی و گودین تعیین هویت و شاخصههای آن معرفی شد افزود: «اصلیترین ویژگی این سنت سفالی، یک دستی چشمگیر آن در منطقه زاگرس است.»
به گفته این باستانشناس شواهد باستانشناختی گویای آن است که این یک دستی در سنت سفال دالمایی، نشانگر ارتباط فرهنگیِ محسوسی بین ساکنان دشتهای میان کوهی زاگرس مرکزی و زاگرس شمالی طی هزاره پنجم ق.م است.
بحرانی پور افزود: «طی دو دهه اخیر با پژوهشهای میدانی در نواحی زاگرس مرکزی و جنوب دریاچه ارومیه شواهد بیشتری از این فرهنگ یا سنت سفالی آشکار شده که از میان میتوان به کاوش گستره محوطه نادعلی بیگِ سنقر اشاره کرد؛ این محوطه در ۱۸ کیلومتری جنوب غربی شهر سنقر، ۹۴ کیلومتری شمال شرقی کرمانشاه و در دشت میانکوهی سنقر واقع شده است.»
او اظهار داشت: «هدف اصلی از کاوش محوطه تک دورهایِ نادعلی بیگ در قالب برنامههایِ نجاتبخشی، علاوه بر به دست آوردن حداکثر اطلاعات، تاریخگذاری نسبی و مطلق مجموعه مواد فرهنگی و تعیین جایگاه گاهشناسی مطلقِ آن در بستر منطقهای بود به همین منظور طی دو فصل در سالهای ۱۳۹۵ و ۱۳۹۶ سه ترانشه و دو گمانه در بخشهای مختلف محوطه ایجاد شد.»
این باستانشناس با بیان اینکه این محوطه، استقراری تقریباً تک دورهای مربوط به نیمه نخست هزاره پنجم، یعنی دوره دالما است به بحث در مورد گاهنگاری تطبیقی مجموعه سفال به دست آمده از کاوش محوطه نادعلی بیگ و مقایسه آنها با محوطههای معیارِ سنت دالمایی یعنی دالماتپه، گودین و سه گابی B پرداخت، سپس به تحلیل و مقایسات این مجموعه سفال با دیگر محوطه.های دالمایی که در دو دهه اخیر کاوش شدهاند، اشاره کرد و به تعریف سه زیر حوزه فرهنگی برای این سنت سفالی یعنی جنوب دریاچه ارومیه، کنگاور یا شرق زاگرس مرکزی و ماهیدشت یا غرب زاگرس مرکزی پرداخت.
او افزود: «بر اساس این سه زیر حوزه فرهنگی، مجموعه سفال نادعلی بیگ با داشتن هفت گونه سفالی با توالی گودین/سه گابی (کنگاور) یا «گودین X» همخوانی و مطابقت دارد تا سایر زیرحوزه ها و مجموعه سفالی نادعلی بیگ از نظر گونه های سفالی عبارتنداز: ۱. سفال ساده؛ ۲. سفال منقوش تک رنگ؛ ۳. سفال با تزیین فشرده؛ ۴. سفال منقوش دورنگ؛ ۵. سفال رگه دار؛ ۶. سفال منقوش نخودی؛ ۷. سفال دالما ـ عبید.»
بررسی باستان شناسی سایت میراث جهانی دره شام
ثریا افشاری نیز در ادامه این نشست با اشاره به برنامه بررسی باستانشناسی سایت میراث جهانی دره شام که در حاشیه رود ارس با موافقت پژوهشکده باستانشناسی با مجوز پژوهشگاه و با هدف کشف و شناسایی محوطههای دوره ایلخانی و همچنین درک و تحلیل الگوهای استقراری و بهرهبرداری از محیط زیست و ارزیابی وضعیت درههای منطقه شمال غرب در دوره مذکور انجام شده است گفت: «موقعیت سوق الجیشی و ژئوپولتیکی این منطقه با حوزههای پیرامونی خود چون قفقاز، ترکیه و آسیای مرکزی و نیز موقعیت ژئواکونومیکی آن به عنوان دهلیز کریدورهای ارتباطی سبب شده که از دوران پیش از تاریخ تا دورههای متأخر فرهنگ های متعددی در این محدوده ایجاد شوند.»
این باستانشناس افزود: «به عبارت دیگر، عمدهترین عامل در روند شکلگیری این استقرارهای کهن قرارگیری در مسیر راههای تجاری، ارتباطات آسان درون منطقهای و برون منطقهای بویژه در دوره ایلخانان مغول است که در روند تکاملی فرهنگهای دره شام نقش بسزایی داشته است.»