گردشبان (gardeshban.ir) : وقتی از سمت اصفهان و یا کاشان از پیچ و خم جاده رهایی می یابی، گنبدی بر روی نوک یک کوه مشرف بر شهر نطنز خود نمایی می کند. این گنبد که به گنبد باز معروف است، مقبره باز شکاری شاه عباس صفوی، شاه مقتدر و بزرگ ایران در زمان صفویان است که پایتخت حکومتش شهر اصفهان بوده است.
بر تختگاهی دایره مانند از سنگ لاشه بهقطر تقریبی ١٠ متر و بلندی ٨٠ سانتیمتر الی ٣ متر بر قله کوهی که بلندی آن از سطح اطراف در حدود ٢ هزار متر است، گنبدی آجری و ٨ ضلعی بنا نهادهاند .آنچنانکه لبه پرتگاه تا جرزهای گنبد در حدود ١ متر فاصله دارد و این بنا که از آجر و ملات گچ ساخته شده، ابعاد هر یک از اضلاع هشتضلعی آن ٣ و قطر پی ١،٨ متر است.
داستان گنبدباز
درباره ساختن این گنبد و وجه تسمیه آن داستانهایی چند بین مردم رواج دارد که بهمرور زمان جنبه افسانهآمیز آنها بر حقیقت پیشیگرفته است.
در کتاب زندگانی شاهعباس اول تألیف نصرالله فلسفی به وجه تسمیه این مکان چنین اشاره شده است که شاهعباس برای شکار بیشتر به گیلان و مازندران و گرگان و خراسان و برای شکار پرندگان، به اطراف اصفهان و کاشان مثل لنجان و نطنز میرفت.
شاه به شکار پرندگان علاقه زیادی داشت و صید پرندگان بیشتر به وسیله بازهای شکاری صورت میگرفت و همه سال حکام ولایات از هرجا بازهای شکاری فراوان برای او میفرستادند.گاهی فرستادگان مخصوصش از کشورهای بیگانه مانند روسیه و ترکستان بازهای شکاری جَلد و چابک بهایران میآوردند.
یکی از بازهای شکاری شاهعباس بازی بود معروف به باز "لَوَند" که بهعلت جَلدی و چالاکیاش بهاین نام خوانده می شد.
شاه عباس صفوی، این باز بیباک چابک را از سایر بازها بیشتر دوست میداشت و بر حسب اتفاق، در سال ١٠٠١ هجری قمری، هنگامیکه از اصفهان بهقزوین میرفت، باز لوند در نزدیکی محله قصبه نطنز مرد و شاه به علت علاقه فراوانی که بهاین باز داشت فرمان داد تا برفراز کوهی برجی به یادگار آن بنا کردند و این برج که هنوز پا برجا است به گنبد باز معروف است.
داستان دیگری که بسیار در نطنز درباره گنبدباز نسل به نسل در مورد آن گفته می شود داستان نجات دادن جان شاه عباس صفوی توسط باز "لَوَند" است و داستان به اینگونه روایت می شود که روزی شاه عباس صفوی برای ییلاق به نطنز رفته بود و قصد میکند تا از کوهی که امروز به نام گنبدباز شهرت گرفته بالا برود، شاه عباس صفوی بعد از رسیدن به میانه کوه تصمیم میگیرد تا از آبی که در کوه جاری بوده است بنوشد اما باز از این کار شاه عباس صفوی ممعانت می کند و ظرف آب شاه عباس صفوی را بر روی زمین می اندازد و این کار چند بار تکرار میشود و در نهایت شاه عباس صفوی دستور میدهد تا سر باز را بزنند و از خوردن آب منصرف می شود و به بالا رفتن از کوه ادامه میدهد اما بعد از رفتن مسافتی متوجه می شود که در آب جاری شده بر روی کوه، ماری بزرگ و سمی مرده است و باز به همین دلیل مانع خوردن آب میشده و برای همین دستور میدهد تا مقبره ای برای او بر روی کوه بنا کنند و نام او را گنبدباز می نامند.