تاکنون کتب تاریخی بسیاری برای شرح جزئیات و رویدادهایی که منجر بهشکلگیری جهان ما شدهاند، به رشته تحریر درآمدهاند؛ اما تنها با تماشای نقشههای تاریخی است که میتوان تصویری واضح و واقعی از چگونگی شکلگیری این دنیا به دست آورد. با تماشای این نقشههای تاریخی، گاهی اوقات میتوانیم به تماشای مکانی در این جهان بنشینیم که سالها است که از بین رفته است. گاهی نیز میتوان جهان را از نگاه کسانی دید که هنوز موفق به کشف گستره زمین نشده بودند. در این میان، با کاوشگرانی نیز آشنا خواهیم شد که آنقدر شجاع بودند که برای کشیدن نقشههایی از مناطق دورافتاده، به سفرهایی خطرناک و گاهی غیرممکن میرفتند.
در ادامه، ۲۵ نقشه باستانی و کمیاب جهان را در اختیار شما خواهیم گذاشت؛ نقشههایی که با تماشای آنها میتوانید سفری به اعماق تاریخ داشته باشید و کشف کنید که انسان تا کجا پیش رفته است.
عکس از «ویکی مدیا کامنز» (Wikimedia commons)
«جی.دی باربی دو بوکیج» (J.D. Barbie du Bocage)، با استفاده از متون باستانی موفق شد در سال ۱۸۱۷، نقشه اسپارتا را کهمربوط به دهه ۱۴۰۰ قبل از میلاد مسیح است، ترسیم کند. هدف وی از ترسیم این نقشه باستانی این بود که مشخص کند اسپارتا در دهه ۴۰۰ قبل از میلاد مسیح به چه شکل بوده است؛ زمانی که اسپارتا رقیب شهر آتن به شمار میآمد.
اسپارتاییها در جهان برای این مشهور بودند که پسران خود را از سن هفت سالگی به یک برنامه آموزش نظامی به نام «آموزش اسپارتی» (Agoge) میسپاردند تا تمرینهای نظامی و جنگی ببینند و بهعنوان یک سرباز بار بیایند. آموزش اسپارتی به سبک تربیت کودکان در این منطقه تا سال ۳۷۱ پیش از میلاد اشاره دارد. ساکنان اسپارتا معتقد بودند که کودکان تنها متعلق به والدین نیستند؛ بلکه سرمایه کشور به شمار میآیند. به همین دلیل، حق تربیت کودک بر عهده جامعه است. در این منطقه، یک انجمن مخصوص، کودک را پس از تولد، معاینه میکرد و تنها در صورت تایید قدرت و سلامت نوزاد، به او اجازه زندگی داده میشد. کودکانی که در این معاینه مورد تایید واقع نمیشدند، در کوه تایگتوس به دور انداخته میشدند.
در این دوره از تاریخ، در شهرهای دیگر یونان به آزادی فردی احترام گذاشته میشد؛ اما در اسپارتا شخصیت فرد تا زمان بلوغ بر اساس خواست جامعه شکل میگرفت و فرد باید بهعنوان جزئی از گروه به زندگی خود ادامه میداد. نام یونانی شهر اسپارتا، «لاکدمون» (Lacedaemon) بود و در جنوب یونان قرار داشت.
عکس از کتابخانه بریتانیا
«کلاودیوس بطلمیوس» (Ptolemy)، جغرافیدان، فیلسوف و اخترشناس در رم باستان، در طول زندگی خود (سال ۱۰۰ تا ۱۷۸)، زمین و ستارگان را به تصور کشید.
«جغرافیا بطلیموس»، رساله و اطلسی در زمینه نقشهنگاری است که دانستنیهای دانش جغرافیا در زمان خود را به ما نشان میدهد. این اطلس در قرن دوم پس از میلاد و در حدود ۱۵۰ سال بعد از پیدایش توسط بطلیموس در امپراتوری روم به زبان یونانی در اسکندریه مصر تدوین شد. «جغرافیا بطلیموس» در قرن نهم به زبان عربی و در اوایل قرن پانزدهم (سال ۱۴۰۷) به زبان لاتین ترجمه شد و و نقشه جهان بطلیموس را دوباره به تصویر کشید. این اطلس در دانش و سنتهای نقشهکشی آن دوره و همچنین رنسانس جغرافیایی اروپا تاثیر بسیاری داشت.
عکس از «ویکی مدیا کامنز»
«شریف ادریسی» (Muhammad al-Idrisi)، جغرافیدان مراکشی، نقشهای از جهان را در سال ۱۱۵۴ در اسپانیا ترسیم کرد. این نقشه در مجموعهای از آثار با عنوان «سرگرمی برای کسانی که میخواهند جهان را کشف کنند» (Entertainment for Those Wanting to Discover the World) چاپ شد. نقشههای این جغرافیدان مراکشی در کتابی با عنوان «نزهه المشتاق فی اختراق الآفاق» (Tabula Rogeriana) در دوران حکومت پادشاه راجر دوم، پادشاه سیسیل چاپ شدند که در غرب و اروپا با نام «کتاب راجر» (The Book of Roger) نیز شناخته میشود؛ زیرا شریف ادریسی، این کتاب را به پادشاه راجر تقدیم کرده بود.
دستنویس اصلی کتاب «نزهه المشتاق فی اختراق الآفاق» در حال حاضر در موزه ملی هامبورگ نگهداری میشود. این کتاب که به چند زبان زنده دنیا ترجمه شده است، شامل هفت اقلیم است که در آن دوران مشهور بودهاند. ادریسی در ابتدای کتاب از اقلیم اول مینویسد:
این اقلیم از سمت مغرب و از جهت غربی دریایی که به بحرالظلمات معروف است آغاز میشود.
بحرالظلمات به مناطق پشت اقیانوس اطلاق میشد و مردم آن زمان بر این باور بودند که در پشت آن دریای عظیم، هیچ نشانی از از زندگی از جمله انسانها، آبادیها یا هر چیز دیگری وجود ندارد. منظور از بحرالظلمات، اقیانوس اطلس کنونی است. این کتاب در سال ۱۳۸۸، توسط بنیاد ایرانشناسی، با عنوان «ایران در کتاب نزهه المشتاق» به فارسی منتشر شد.
«نقشههای ساندروس» (Sanderus Maps)
«آبراهام اورتلیوس» (Abraham Ortelius) که با عنوان «خالق اطلس مدرن» شناخته میشود، نقشه «تئاتر جهان» (Theatrum Orbis Terrarum) را خلق کرد. وی در این نقشه، جزئیات سرزمین آمریکا (Amerikas) را در سال ۱۵۷۹ به تصویر میکشد.
«اورتلیوس»، یک جغرافیدان و نقشهنگار فلاندری بود که برای اولین بار، نظریه پیوستگی قارهها پیش از جدا شدن به حالت امروزی یا «رانش قارهای» (continental drift) را مطرح کرد و باور داشت که قارهها به خاطر لرزهها و سیلابها از هم جدا شدهاند. او با رنگآمیزی نقشههای سیاه و سفید برای اولین بار، نقشههایی رنگی را در اختیار مردم قرار داد. یکی از کارهای جالب توجه این دانشمند، اطلسی با قطع کوچک ۱۸ در ۱۰ سانتیمتر در سال ۱۵۷۵ است که شامل بیش از صد نقشه کوچک و زیبا همراه با توضیحات مربوط به هر نقشه بود.
عکس از «ویکی مدیا کامنز»
«اورتلیوس»، نقشه جهان را نیز در کتاب «تئاتر جهان» در سال ۱۵۷۰ به تصویر کشید.
عکس از «ویکی مدیا کامنز»
«یان هویغن ون لینچ خوزن» (Jan Huyghen van Linschoten)، یک تاجر و تاریخدان هلندی بود که بهعنوان یک مسافر، همیشه در مسیر دریایی بین اروپا و هند در سفر بود. او در حین این سفرهای دریایی، مسیرها را در یک دفترچه یادداشت ثبت میکرد و بعدها این نقشه را در مجموعهای از نقشهها به نام «سفرنامه» (Itinerario) به تصویر کشید. این کتاب پر از جزئیات، «کلید شرق» (The Key to the East) نام داشت و باعث پیشرفت شرکت هند شرقی هلند (Dutch East India Company) شد.
عکس از «ویکی مدیا کامنز»
نقشه ویرجینیا در سال ۱۶۰۶ با استفاده از توضیحات ارائه شده توسط «کاپیتان جان اسمیت» (Captain John Smith)، سرباز، جستجوگر و نویسنده انگلیسی تصویر شده است؛ فردی که نقشههای زیادی از مستعمره جدید را خلق کرده است.
اسمیت بهعنوان یک استعمارگر، بهسمت «جیمز تاون» (Jamestown) در ویرجینیا رهسپار شد تا نخستین سکونتگاه پایدار انگلیسی در آمریکای شمالی را برپا کند، اگرچه در دوران مدرن بیشتر افراد وی را بهعنوان فردی میشناسند که با «پوکاهانتس» (Pocahontas) دختر فرمانده پوهاتان، رئیس قبیله سرخپوستان، رابطه داشت و با بومیان آمریکایی کار میکرد. البته باید بدانید که این دوستی دیری نپایید و چند سال بعد، جنگی میان مستعمرهنشینان و سرخپوستان درگرفت. در یکی از همین جنگها، اسمیت بهسختی زخمی شد و به همین دلیل در سال ۱۶۰۹ به انگلیس برگشت و دیگر هیچگاه پای به آمریکا نگذاشت.
عکس از «ویکی مدیا کامنز»
«جورج ماتیوس سیوتر» (George Matthaus Seutter)، یک نقشهبردار آلمانی بود که آثار وی از ارزش و احترام فراوانی برخوردار بودند. «سیوتر» موفق شد در طول زندگی خود، عنوان «نقشهبردار سلطنتی» (royal cartographer) را در دربار کارل ششم، امپراتوری مقدس روم و پادشاه دودمان هابسبورگ، بوهم، مجارستان، کرواسی و آرشیدوک اتریش را به دست آورد. این نقشه از دو نیمکره در دوران اوج زندگی این نقشهبردار خلق شده است.
عکس از «ویکی مدیا کامنز»
«لوئی ولاز بلوم» (Louis Vlasblom)، یک دکتر و ریاضیدان هلندی بود که در حین ترسیم ستارهها، نقشه «دو نیمکره» (double hemisphere chart) را ترسیم کرد که با عنوان «لودوویکو ولاز بلوم» (Ludovico Vlasblom) شناخته میشود. این نقشه، پنج سال بعد در کتابی با نام «بوک زی کارت» (Boeck zee-Kaardt)، منتشر شد.
عکس از «ویکی مدیا کامنز»
«یوهانز شونر» (Joannes Schöner)، دانشمند آلمانی بهدنبال موج اکتشافات در دهه ۱۴۰۰، موفق شد تا در سال ۱۵۲۰، نقشهای از نیمکره غربی را به تصویر بکشد. وی جزو اولین افرادی بود که کرههایی از جنس چوب ساخت. کره زمینی که شونر در سال ۱۵۱۵ ساخت، یکی از قدیمیترین کرههای زمین است که هنوز وجود دارد.
عکس از «ویکی مدیا کامنز»
باواریا یا بایرن، بزرگترین و جنوبیترین ایالت در میان ایالات شانزدهگانه کشور آلمان است و در حال حاضر، مونیخ پایتخت آن است؛ اما باواریا در گذشته، فقط منطقهای در آلمان نبود. باواریا در سال ۱۸۰۶ توانست یک پادشاهی مستقل تشکیل دهد و بهعنوان کشوری مستقل از جنگهای ناپلئونی تا جنگ جهانی اول و سال ۱۹۱۸ وجود داشت. گفته میشود که این نقشه از باواریا در بین سالهای ۱۶۸۳ تا ۱۷۱۹ ترسیم شده است.
عکس از دانشنامه «بریتانیکا» (Encyclopaedia Britannica). «ویکی مدیا کامنز»
دانشنامه «بریتانیکا»، قدیمیترین دانشنامه انگلیسیزبان در سال ۱۸۹۰، نقشهای از قاره آفریقا را چاپ کرد؛ درست در زمانی که تقسیم آفریقا آغاز شده بود. «تقسیم آفریقا» (Conquest of Africa) به دورهای در میان سالهای ۱۸۸۱ تا جنگ جهانی اول در ۱۹۱۴ گفته میشود که قدرتهای اروپایی در دوره امپریالیسم نو (فرانسه، بریتانیا، اسپانیا و آلمان) به خاک آفریقا یورش بردند و بهدنبال اشغال، استعمار و پیوست آفریقا بودند.
عکس از «ویکی مدیا کامنز»
تاریخچه وقایع و رویدادهای بسیاری به قرن اول رم برمیگردند و مورخان از گزارشهای مختلفی برای ایجاد این نسخه از نقشه در سال ۱۵۷۰ استفاده کردند تا یک نقشه باستانی را از یک نقشه باستانی دیگر خلق کنند.
عکس از «ویکی مدیا کامنز»
در گذشته تصور میشد که «باخا کالیفرنیا» (Baja California)، شمالیترین و غربیترین ایالت مکزیک، یک جزیره بوده است و این موضوع در نقشههایی مانند نقشه بالا در حدود سال ۱۶۵۰ دیده میشود.
«فرانسیسکو دی اویوئا» (Francisco de Ulloa) در سال ۱۵۳۹ ثابت کرد که «باخا کالیفرنیا»، یک جزیره نیست؛ اما حتی پس از اثبات این کاوشگر اسپانیایی، تصور میشد که این شبه جزیره واقع در سواحل سرزمین اصلی مکزیک، یک جزیره است.
عکس از «ویکی مدیا کامنز»
«وینچنزو کورونلی» (Vincenzo Coronelli)، کرهساز ونیزی، نقشهای از آسیا را در بین سالهای ۱۶۸۷ تا ۱۷۰۵ ترسیم کرد. کرونلی، یک راهب فرانسیسکایی بود که در ریاضیات و گیتیشناسی تبحر خاصی داشت.
عکس از «ویکی مدیا کامنز»
نقشه خلیج مکزیک در سال ۱۶۴۶ که اولین نمودار دریایی خلیج مکزیک محسوب میشود، توسط «رابرت دادلی» (Sir Rober Dudley)، جهانگرد، کشتیساز و مهندس انگلیسی، ترسیم شده است؛ فردی که محبوب ملکه الیزابت اول بود.
عکس از «ویکی مدیا کامنز»
«جوآنیس کوتو ویچی» (Joannis Cotovici)، به قصد کشف «هولی لند» یا سرزمین مقدس، از ونیز در کشور ایتالیا در اواخر قرن شانزدهم به راه افتاد. وی در سرزمین مقدس، اکتشافات خود را با ترسیم تصاویر و نقشههایی از اورشلیم، دیوارها و بناهای تاریخی آن، ثبت کرد و بعدها این اکتشافات را به چاپ رساند.
عکس از «ویکی مدیا کامنز»
منطقه کلمبیا در سال ۱۷۹۰ بهعنوان پایتخت ایالات متحده آمریکا انتخاب شد. شرکت انتشارات «لوید ون درویر» (Lloyd Van Derveer publishing company)، کمتر از صد سال بعد در سال ۱۸۵۱، نقشهای از واشینگتون دی سی را ترسیم کرد. در آن زمان، جورج تاون، محله تاریخی، تجاری در شمال غربی واشینگتن دی سی، یک شهر بود.
عکس از «ویکی مدیا کامنز»
«گیوم دو لوئیل» (Guillaume de L'Isle)، کیهانشناس فرانسوی، نقشهای از نیمکره شمالی را در سال ۱۷۱۴ ترسیم کرد. این نقشه بعدها در سال ۱۷۴۱ توسط شرکت هلندی «کاونز و مورتیر» (Coven's and Mortier) بهروز رسانی شد.
در نقشه فوق، نامهای به دو زبان فرانسوی و هلندی وجود دارد که توسط یک کاوشگر هلندی به نام آقای «سوارتز» (Monsieur Swartz) نوشته شده است. وی در بین سالهای ۱۷۳۴ تا ۱۷۴۰ به دستور تزار روسیه، در حال کاوش در ژاپن و شبه جزیره کامچاتکا در خاور دور روسیه بود.
عکس از «ویکی مدیا کامنز»
«ریگوبرت بون» (Rigobert Bonne)، کیهانشناس فرانسوی در سال ۱۷۸۰، نقشهای دیگر از اسکاندیناوی و روسیه شمالی ترسیم کرد. او با عنوان «کیهانشناس سلطنتی» دربار لوئی شانزدهم، پادشاه فرانسه شناخته میشد.
عکس از «ویکی مدیا کامنز»
نقشه آفریقا در سال ۱۹۰۸، توسط شرکت «ولز میشنری مپ» (Wells Missionary Map Company) ترسیم شد تا محل عبور راهآهن در آفریقا را به مبلغانی نشان دهد که میخواستند از این قاره بازدید کنند. یکی دیگر از نقاط برجسته این نقشه، به نمایش کشیدن مستعمرات اروپا و کشورهای مستقل آفریقا بود. این نقشه در حال حاضر در کتابخانه کنگره ایالات متحده آمریکا نگهداری میشود.
عکس از «ویکی مدیا کامنز»
«یان یانسون» (Jan Jansson)، کیهانشناس هلندی، جزئیات نیمکره جنوبی را شرح داد. با این حال در سال ۱۶۵۷، هنوز اکتشافی در قطب جنوب انجام نشده بود و به همین دلیل نقشه ناقص است. گفته میشود که قطب جنوب، توسط کاوشگران روسی در سال ۱۸۲۰ کشف شد.
عکس از «ویکی مدیا کامنز»
امپراتوری فرانسه از زمانی آغاز شد که ناپلئون بناپارت اول بهعنوان اولین امپراتور فرانسه لقب گرفت. این امپراتوری تا سال ۱۸۷۰ و سقوط امپراتوری دوم ادامه یافت. با این حال، امپراتوری استعمار در سال ۱۶۰۵ با ورود فرانسه به کبک آغاز شد. فروپاشی امپراتوری استعماری این کشور نیز پس از جنگ جهانی دوم، آغاز شد.
به همین ترتیب، امپراتوری روسیه با نامگذاری تزارها در سال ۱۷۲۱ آغاز شد و در سال ۱۹۱۷ سقوط کرد. امپراتوری انگلیس نیز گسترده بود و موفق شد تا خود را به گوشه گوشه جهان برساند. در واقع امپراتوری انگلیس تا سال ۱۹۱۳، بزرگترین امپراتوری بود که در جهان حکومت کرده بود. فروپاشی این امپراتوری درست مانند فرانسه در حین جنگ جهانی دوم آغاز شد.
عکس از «ویکی مدیا کامنز»
با توجه به نقشه فوق درمییابیم که اروپای مرکزی در سال ۱۸۲۷، همچنان تحت سلطه امپراتوری اتریش و پادشاهی پروس بوده است. پروسیها در کنار امپراتوری اتریش تا حدود ۴۰ سال پس از ترسیم این نقشه، بر اتحادیه کنفدراسیون آلمان حکومت میکردند.
پس از اتمام حکومت این دو امپراتوری، کنترل این منطقه به دست امپراتوری اتریش-مجارستان و پادشاهان هابسبورگی افتاد. این دودمان تا زمان فروپاشی در طول جنگ جهانی اول، کنترل بیشتر بخشهای اروپای مرکزی را به عهده داشتند.
عکس از «ویکی مدیا کامنز»
دریای مدیترانه، اروپا، آفریقا، آسیا و خاور میانه را به هم متصل میکند و یکی از مهمترین و تاریخیترین منابع آبی در شکلگیری تمدن غرب به شمار میآید. نقشه فوق، دریای مدیترانه شرقی را در حدود سال ۱۵۷۰ به تصویر میکشد.