گردشبان (gardeshban.ir) : جون یانگ بالاخره توانسته بود بعد از سالها كار و فعالیت و پسانداز، تدارك یك سفر اروپایی را ببیند. او همیشه با گشتی كه در رسانههای مختلف اعم از تلویزیون و اینترنت میزد، چشماندازهای شهر پاریس را بسیار بینظیر میدید و با خود آرزو میكرد روزی از آنجا دیدن كند. او این شهر را یك شهر رؤیایی میدانست.
پاریس برای یانگ تجسم موزه بود؛ شهری كه لحظه لحظهاش زیباست و در و دیوارش نشاندهنده درایت و هوش بصری مردمانش. بعد از دیدن فیلم نیمه شب در پاریس وودی آلن حالا یانگ شبهای پاریس را هم سرشار از زیبایی، نور و دیدنیهای قابل تحسین میدانست. حالا شهر ایفل و لوور و شانزهالیزه او را فرا میخواند.
وقتی یانگ به آرزویش رسید؟
یانگ چندروزی را به تدارك سفر گذراند و بالاخره وقت سفر رسید. او لحظهشماری میكرد این شهر رؤیایی و تمام فرانسویهای مهربان را ببیند. وقتی در هواپیما بر فراز شهر پر از نور چرخ میزد از همان بالا هم شهر به همان زیبایی بود. همانی بود كه همه جا تعریفش را شنیده بود. اما همه چیز وقتی عوض شد كه وارد شهر شد و خواست در نقش توریست از هر جایی كه آرزوی دیدنشان را داشت، دیدن كند.
پاریس رؤیاهای یانگ با آنچه میدید فرسنگها فاصله داشت. خیابانهای شهر كثیف بودند و مردم پاریس چندان مهماننواز نبودند. او در چند روز اول علائمی را در خود میدید كه دلیل بروزشان را پیدا نمیكرد.
او آزرده بهنظر میرسید و گاهی دچار تعریق و سرگیجه میشد. حال و روزش حالا دیگر خوب نبود. همه انرژیاش یكباره تمام شده بود، بهگونهای كه راهنمای تور مجبور شد او را به اورژانس برساند. پزشكان بعد از معاینهها و بررسیهای مختلف به این نتیجه رسیدند كه یانگ باید هر چه زودتر به كشورش بازگردد البته نه به دلیل حاد بودن بیماریاش بلكه بهدلیل اینكه تنها راه درمان بازگشت به ژاپن بود. او به سندرم پاریس دچار شده بود؛ سندرمی كه با دیدن این شهر پر زرق و برق به آن مبتلا شده بود.
این شهر اختلال ایجاد میكند
پزشك اورژانس برای یانگ توضیح داد كه سندرم پاریس مختص ژاپنیهاست و از میلیونها ژاپنی كه هر سال از شهر زیبای پاریس بازدید میكنند، تعداد انگشتشماری دچار اختلال وضعیت ذهنی میشوند كه تنها راهحل مشكلشان این است كه به میهنشان برگردند. نام این سندرم در اصطلاح پزشكی، اختلال انطباقی است اما با گذاشتن نام سندرم پاریس بر گرفتاران ژاپنی به این اختلال رنگولعاب ویژهای داده شده است. طبیعی است كه یانگ ژاپنی با آن فرهنگ شرقیاش وقتی به پایتخت فرهنگی اروپا قدم گذاشت، مشكل انطباقی پیدا كند. یانگ تازه متوجه شده بود كه سفارت ژاپن همواره نگران توریستهای این كشور در پاریس است و دقیقا به همین دلیل آمادگی دارد تا شوكدیدههای فرهنگی را به ژاپن برگرداند یا آنها را تحت درمانهای اورژانس بیمارستانی قرار دهد.
باید به خانه برگردند
واقعیت این است كه سندرم پاریس در افراد مختلف به اشكال متفاوت خود را نشان میدهد اما در این میان شایعترین علائم توهم حاد، سرگیجه، تعریق و احساس آزار و اذیت است. یانگ هم از این قاعده مستثنی نبود و تقریبا بیشتر این علائم را داشت. او پاریس را از آنچه تخیل كرده بود دور میدید. وضعیت بهگونهای بود كه پزشك به یانگ توصیه كرد به خانه بازگردد زیرا ظاهرا علائم او حاد بود. هرچند بهطور معمول چند روز استراحت و رساندن آب به بدن میتواند مشكل را برطرف كند و یك سوم از بیماران خیلی زود بهبود پیدا میكنند اما یك سوم از آنها بیماریشان عود میكند و بقیه هم به درمانهای جدی نیاز دارند.
از آنجا كه یانگ هیچوقت نامی از این بیماری نشنیده بود وقتی حالش كمی بهتر شد سعی كرد اطلاعات بیشتری درباره این سندرم پیدا كند. او در جستوجوهایش به این نتیجه رسید كه پروفسور هیرواكی اوتا، روانپزشك ژاپنی ساكن پاریس نخستین فردی بود كه این سندرم را در سال 1986 كشف كرد.
هرچند بعدها یوسف محمودیا پزشك یكی از بیمارستانهای پاریس نام سندرم پاریس را بهعنوان مفهومی روانشناختی كه بیشتر مربوط به سفر است تا مسافر بر آن نهاد. او استدلال میكند كه شور و هیجان ناشی از سفر به پاریس باعث میشود ضربان قلب زیاد شود كه موجب سرگیجه و تنگی نفس میشود و در نتیجه موجب ایجاد خطای رفتاری میشود. ژوئن ایشیگورو یكی از توریستهایی كه همزمان با یانگ دچار این بیماری شده بود و در واقع همراه با یانگ دوره درمان را میگذراند به یانگ گفت: چیزی كه در این وضعیت پیش میآید تفاوت میان رؤیا و واقعیت در افراد است. اینكه فردی امید چیزی را داشته باشد تا اینكه خواب آن را ببیند. اگر حالت دوم وجود داشته باشد سندرم پاریس هر روز اتفاق میافتد.
فرضیهها چه میگویند؟
یانگ در جستوجوهایش به فرضیههای جالبی در مورد ابتلا به این بیماری دست یافت. برخی از این فرضیهها ندانستن زبان را علت بیماری میدانستند. واقعیت این است كه تعداد كمی ژاپنی میتوانند به زبان فرانسه صحبت كنند و برعكس. تصور میشود كه همین یكی از دلایل ایجاد این مشكل است. جدای از تفاوتهای آشكار میان فرانسه و ژاپن بسیاری از اصطلاحات روزمره زبانی كه ترجمه میشوند معنای دیگری پیدا میكنند و همین باعث سردرگمی افراد میشود. فرضیه دیگری كه بهنظر میرسد محتملتر از بقیه باشد تفاوت فرهنگی است.
تفاوت بزرگ نه تنها در زبان بلكه در رفتار نیز مشهود است. فرانسویها در مقایسه با ژاپنیها در ایجاد ارتباط كلامی خودمانی برخورد میكنند كه همین ثابت میكند چه تفاوت فرهنگی بین آنها وجود دارد. در فروشگاههای ژاپن مشتری به نوعی پادشاه است درحالیكه در این شهر به سختی فروشندهها به مشتری نگاه میكنند و مردمی كه با وسایل نقلیه عمومی تردد میكنند بهنظر اخمو میآیند.
اما داشتن تصویری ایدهآل از پاریس این برداشت را ایجاد میكند كه ژاپنیها توانایی لازم برای وفق پیدا كردن بین تصویر آنها و آنچه واقعیت پاریس است را ندارند. فرضیه دیگر خستگی را مطرح میكند و میگوید تلاش بیش از حد فرد و صرف انرژی فراوان برای استفاده بهینه از هر لحظه اقامت در پاریس میتواند باعث بیثباتی روانی در گردشگر شود.
یانگ چطور خوب شد؟
یكی از تمهیداتی كه سفارت ژاپن برای چنین بحرانی در نظر گرفته در اختیار قرار دادن یك خط تلفن 24ساعته برای افرادی مانند یانگ است كه از این شوك فرهنگی رنج میبرند تا اگر نیاز به درمان كلینیكی داشتند به آنها كمك شود. با این حال تنها درمان دائمی برای این قبیل افراد بازگشت به ژاپن است. درمان این بیماری برای یانگ خداحافظی با این شهر بود. اما سوالی كه برای یانگ پیش آمده بود این بود كه چرا چنین مشكلی در نیویورك جایی كه برای ژاپنیها تقریبا همان اندازه جذابیت دارد، مشاهده نمیشود؟
شاید به این دلیل كه تصویری كه این شهر به دیگران میدهد شهری شلوغ، پرتردد و البته پرحادثه است و به همین دلیل افراد از لحاظ روانی آمادهتر هستند. معمولا پاریس بعد از بازدید ژاپنیها شهر دیگری میشود، شهری كه انبوه آدمهایش خستهشان كرده، رفتار آدمهایش برایشان غریب است و زیباییهای آن را تحتتاثیر قرار میدهد.