با اینکه چرنوبیل بعد از انفجار اتمی، قابل سکونت نیست؛ اما عدهای از ساکنان اصیل آن، پس از انفجار به خانههای خودشان بازگشتند و زندگی را در همان شرایط سخت تاکنون ادامه دادهاند، از زبان یکی از همین افراد، اوضاع زندگی در این منطقه را روایت خواهیم کرد.
پشت «ایوان» (Ivan) پوشیده از برف شده است. ایوان کت و شلواری گشاد و کلاه خزدار به سر دارد، لباسی که در چرنوبیل عادی است. به سورتمه خودش تکیه داده است و تلاش میکند تا هیزمهای بریده را داخل سورتمه کوچکش قرار دهد. این هیزمها تنها راهحل برای سرمای منفی ۱۷ درجه چرنوبیل در شب است.
«ایوان سمینیوک» (Ivan Semenyuk) هشتادودوساله از ساکنان «ساموسلی» (samosely) شهری در نزدیکی نیروگاه مخروبه چرنوبیل است. او از جمله کسانی است که پس از انفجار سال ۱۹۸۶ تصمیم گرفت به روستای آبا و اجدادی خود بازگردد و دوباره همان جا شروع به زندگی کند؛ منطقهای به شعاع ۱۹ کیلومتر، پس از انفجار ۲۶ آوریل ۱۹۸۶ که معادل با ۵۰۰ بمب اتمی، آلوده به مواد رادیواکتیو و پرتوزا هستند.
علت انفجار، گرم شدن رآکتور شماره چهار نیروگاه و از کنترل خارج شدن آن بود. ۱۲۰ کیلومتر دورتر از پایتخت اوکراین، یکی از آلودهترین نقاط روی زمین است.
زمان عبور از داخل چرنوبیل، دیدن مخروبههایی مثل این مدرسه که در اثر انفجار تخریب شده، عادی است. تمامی مدارس از سال ۱۹۸۶ به حال خودشان خالی از سکنه رها شدهاند
در اتاق نشیمن ایوان مینشینیم تا در مورد آن شب برایمان روایت کند. او میگوید:
ما قبل از انفجار لرزش شیشههای را حس کردیم از همدیگر در مورد این لرزشها سؤال کردیم؛ ولی کسی دلیلی جز تمیز کردن دودکشها نداشت. صبح، از انفجار نیروگاه اتمی خبردار شدیم، ولی من از این انفجار هراسی نداشتم. ماشین همسایه خودمان را کرایه کردم تا برای دیدن منطقه به آنجا برویم. یادم است تمام محل پر از الکل شده بود. الکل را برای پرتوزدایی استفاده میکردند.
۳۶ ساعت قبل، اتوبوسهایی از طرف دولت مشغول خالی کردن روستاهای نزدیک به نیروگاه بودند. به مردم دستور داده شده بود که وسایل لازم و ضروری خودشان را بههمراه داشته باشند، چراکه آنها پس از سه روز میتوانند به خانههای خودشان بازگردند.
من ابتدا از این کار خودداری کردم؛ اما در ۶ مه همان سال، نیروهای نظامی به زور اسلحه ما را از خانههایمان خارج کردند. این اتفاقات همگی هشت روز قبلتر از اعترافات رئیسجمهور گورباچوف به بدترین فاجعه انسانی و اتمی در چرنوبیل بود. این اخبار، در رسانههای جهانی و ملی تیتر اول شد.
ایوان میگوید:
مقامات پس از یک سال اعلام کردند که منطقهای که قبل از انفجار ۱۴۰ خانواده داشت، دوباره قابل سکونت است و من بههمراه خانوادهام در زمستان ۱۹۸۸ به خانه خودمان برگشتیم. امروزه حدود ۲۰۰ نفر از اهالی سابق منطقه چرنوبیل، در ۱۶۲ روستا بهصورت پراکنده در حال زندگی هستند.
روستاهایی همانند روستای ایوان که قبلا ۲۰۰ خانوار داشت، اکنون محل زندگی دو یا سه نفر است. وی در ادامه میگوید:
این افراد هم بهندرت با یکدیگر در ارتباط هستند؛ مخصوصا زمانی که برف منطقه را پوشانده باشد. من معمولا یک انتخاب برای غذا خوردن دارم؛ هیزمها را آماده میکنم، جوجه و مرغ پیدا میکنم، روی آتش سرخ میکنم و میخورم. زندگی در این شرایط سخت است و انتخاب دیگری هم وجود ندارد.
همسر ایوان سال گذشته درگذشته است و خانه او گویای زندگی مجردی است. گوشههای اتاق خانهاش پر از کوزههای ترشی و روغن است و سبدهای پر از پیاز و سیبزمینی همهجا دیده میشود. میز آشپزخانه پر از کاسههای چوبی و نوشیدنی است. خودش در کنار همین میز نشسته است. بالای سرش عکس خانوادگی میبینم و از او در مورد خانوادهاش میپرسم، میگوید:
من دو پسر دارم.
بغض خودش را میخورد و ادامه میدهد:
یکی از آنها مشکل آشامیدن آب دارد و دیگری در شهری دوردست زندگی میکند و ماهی یکبار به دیدن من میآید.
زندگی در داخل منطقه رادیواکتیوی، با تنهایی همراه است. ایوان میگوید:
من همیشه راهحلی برای سیر شدن دارم؛ اما برای من هم زندگی در این منطقه که هیچ انتخاب دیگری جز همان مرغ و هیزم ندارم، سخت شده است.
از او در مورد انتخابی که کرده است و آیا تصمیم به ترک آنجا را دارد پرسیدم، میگوید:
من از انتخاب خودم پشیمان نیستم. علاقهای به شهر و شلوغی ندارم. همین جا هم اگر خیلی دلم بخواهد میتوانم به صید ماهی بروم یا از جنگل برای خودم قارچ تهیه کنم.
در کمال تعجب باید به شما بگویم او در مزرعه خودش سیبزمینی و کلم کشت میکند.
ایوان دیگر بهتنهایی قبل نیست. از سال ۲۰۱۰ منطقه چرنوبیل برای بازدید عموم باز شده است و مردم میتوانند برای گردش وارد منطقه شوند. از ایوان در مورد گسترش جمعیت در این منطقه پرسیدم. میگوید:
خوب است که مردم واقعیت در مورد تابش رادیواکتیو را بدانند.
بههمراه یکی از تورهای گردشگری به یکی از جاهای دیدنی اوکراین نزدیک به راکتور چهارم (۲۵۰ متری) میرویم. جایی که هنوز هم افرادی مشغول تمیزکاری مخازن آن هستند.
جاذبه دیدنی اول، «دوگا-۳» است؛ یک رادار ایدئال جهت شناسایی و دخالت در مسیر موشکهای بالستیک است که از سوی ایالاتمتحده و چین در طول جنگ سرد نصب شده است. اسم این سازه عظیم در چرنوبیل به «دارکوب محلی» مشهور شده و دلیل آن صدایی است که باد در میان سازهها میسازد. دوگا به یک کمپ تابستانی برای بچهها تبدیل شده و علائم رادیواکتیو زیر برف سنگین اکراین پوشیده شده است.
در ادامه، از روستاهای خالی از سکنه عبور کردیم. روستاهایی که هنوز هم علائمی از حیات در آن دیده میشود. زندگی در این منطقه ثابت مانده است. در روستای ایوان، مغازههایی با مجلههای مد همان سالها هنوز باقی مانده است. تابلوهایی از کمونیستها، با عناوینی همانند «زندگی بهتر با کمونیست» و «آینده روشن برای همه» دیده میشود. سالنهای تئاتر خالی از مردم، دوچرخههای رهاشده، مهدکودکهای خالی از کودک و عروسکهای سیاه شده، همگی نشان از حیات در گذشته بودند.
در نهایت به شهر «پریپیات» رسیدیم؛ جایی که در حدود یک کیلومتری منطقه انفجار قرار داشت. این شهر به داشتن ساختمان بزرگ فرهنگسرایی که روزی شامل تئاتر، سالنهای ورزشی بود، مشهور است. همچنین شهر دارای یک چرخ فلک نیمهکاره است که هیچوقت نخواهد چرخید. بعد از انفجار، این شهر برای یک هفته باز است و مردم میتوانند از آن دیدن کنند. اگر تصور قوی داشته باشید در همهجا صدای اهالی سابق را خواهید شنید.
ما از میان درختان، جایی که اولین زخمیها و آتشنشانان را آورده بودند، دیدن کردیم. هنوز هم لباسهای سبز پرستاران و آتشنشانان در این منطقه دیده میشد. ناگهان صدای دستگاه هشداردهنده به صدا درآمد که نشان از عدم ایمنی در اثر تشعشعات اتمی بود. این یک یادآوری جدی محسوب میشد که این منطقه هنوز هم خطرناک است.
در این منطقه خبرهای مثبت و خوبی هم شنیده میشود. نشانههای از طراوت و سرسبزی که به لطف عدم حضور انسان، به چشم میخورد. گونههای جانوری همانند گرگها، عقاب سفید، گوزن قرمز، گراز وحشی و حتی اسبهای بومی اوکراین رشد و تنوع زیادی پیدا کردهاند که نشان از به وجود آمدن زیستگاهی برای گونههای کمیاب است. این منطقه بهعنوان آینده روشن برای گونههای جانوری شناخته میشود.
چرنوبیل به قسمتهای ایمن و غیر ایمن تقسیم شده است که هر روز مورد بازرسی قرار میگیرند؛ چراکه هیچ توریستی دوست ندارد پول بدهد و خودش را آلوده به مواد رادیواکتیو کند.