گردشبان (gardeshban.ir) : پرواز یکی از امنترین روشهای حمل و نقل به شمار میرود و احتمال فوت ناشی از سانحه هوایی یک در یازده میلیون است، در حالی که این آمار برای تصادفات رانندگی به یک در ۵۰۰۰ میرسد، با این وجود حین رانندگی حس امنیت داریم، زیرا همه چیز تحت کنترل ما است. در ادامه با تجربه شخصی فردی آشنا خواهید شد که با مشکل ترس از پرواز دستوپنجه نرم میکرد.
با اینکه سفرهای زیادی انجام میدهم، ولی اضطراب من در حین پرواز به حدی است که حداقل در نیمی از مسیر دسته صندلی را فشار میدهم. این قضیه مختص من نیست و ۲۵ درصد مردم از سفر هوایی میترسند. مشکل من به ترس از ارتفاع یا دقیقتر به ترس از سقوط برمیگردد. اصلا علاقهای به بانجی جامپینگ ندارم، سعی میکنم به لبه ساختمان نزدیک نشوم یا حتی میترسم از بالای ساختمان به پایین نگاه کنم. این موضوع نهتنها باعث تپش قلبم میشود، بلکه سرگیجه نیز میگیرم.
اگر منطقی فکر کنم، میدانم که صحیح و سالم به مقصد خواهم رسید. طبق گزارشهای دانشمندان MIT مردم میتوانند هر روز و بهمدت ۱۲۳ هزار سال پرواز کنند،، پیش از آن که در سانحه هوایی فوت کنند. اما وقتی کنترل خود را از دست میدهم، دچار فکر و خیال میشوم: خلبانان چه کسانی هستند؟ آیا خواب کافی داشتهاند؟ آیا از مهارت کافی برخوردار هستند؟ تجربه کافی برای مواقع اضطراری دارند؟
اخیرا طی پرواز کنار شخصی نشسته بودم که در زمینه مسائل استعمال مواد مخدر به خلبانان و خدمه پرواز کمک میکرد. از یک طرف خیالم راحت بود که اداره هوانوردی فدرال جزو معدود کشورهایی است که قوانین سفت و سختی راجع به این مشکلات دارد و از طرف دیگر با شنیدن حجم معضلات حاکم بر این صنعت استرس گرفتم.
وقتی در آسمان هستم، سرنوشتم در اختیار خلبانان است و دوباره همان ترسهای همیشگی به سراغم میآید. اگر هواپیما سقوط کند، چه کار کنم؟ در همان ۲۰ یا ۳۰ ثانیه سقوط وحشتآور میفهمید که ترسهایتان به واقعیت تبدیل شدهاند.
از آنجا که مجبورم در طول سال بارها و بارها پرواز کنم و بخشی از کارم به حساب میآید، چارهای نیست جز اینکه بر ترسم غلبه کنم. به همین دلیل سه ترفند یاد گرفتهام تا استرس و وحشت مرا از بین برده یا حداقل کاهش میدهد.
۱.خود را گول بزنید
هنگام پرواز تصور میکنم که یک فرد عادی هستم و با خود میگویم کسی که از پرواز هراسی ندارد، چه کاری میکند؟ آنها با آرامش در جای خود نشسته و مجله میخوانند یا میخوابند. آنها خود را سرگرم میکنند، برای همین من هم هدفونم را میزنم، یک نفس عمیق کشیده و شروع به خواندن کتاب میکنم یا فیلم میبینم. در واقع ترسم را کنار گذاشته و وانمود میکنم که وجود ندارد. حواسم را پرت کرده و به موضوعات دیگر فکر میکنم. این ترفند معجزه میکند، تا به خودم بیایم،در حال فرود هستیم و خبری هم از اضطراب نیست!
۲.حقایق را تکرار کنید
ترجیح میدهم حقایق مربوط به امنیت پرواز را مرور کنم تا با تلقین این موضوع، حس امنیت پیدا کرده و مطمئن شوم که به سلامت خواهم رسید. دائما این جمله را تکرار میکنم: «هواپیما ایمن است، هواپیما ایمن است. قوانین ایمنی آنها بسیار سفتوسخت اجرا میشود» یا «هوای خراب نمیتواند باعث سقوط هواپیما شود، این فقط تغییر جریان هوا است» یا «خودرو خیلی خطرناکتر از هواپیما است». با کمک منطق خود سعی میکنم ببینم که این ترس چقدر احمقانه به نظر میرسد و هیچ دلیلی برای ترس وجود ندارد. علت اینکه سانحههای هوایی خیلی ابعاد بزرگی پیدا می کند، به این دلیل است که بهندرت اتفاق میافتند.
۳.آب بنوشید
زمانی که دو روش قبلی جواب نمیدهد، با نوشیدن آب اعصابم را آرام میکنم. باور کنید واقعا خارقالعاده است. گاهی اوقات مواجه شدن با مشکل تنها راه مبارزه با آن است.
در گذشته این عادت را نداشتم و از ارتفاع، پرواز و ترن هوایی لذت میبردم، اما با گذشت سالها این حس و حال تغییر کرد. شاید نتوانم بهطور کامل بر ترسم غلبه کنم، ولی آن را مدیریت کرده و اجازه نمیدهم مرا کنترل کند. وقتی با این ترفندها اعصابم آرام شده و میفهمم که هواپیما دارای استانداردهای امنیت بوده و جای نگرانی نیست، از سفر خود لذت برده و از تکنولوژی که در عرض ۱۵ ساعت مرا به نیمی از جهان میبرد، استفاده میکنم.