گردشبان (gardeshban.ir) : سعید فلاحفر، کارشناس حفاظت بناهای تاریخی در یادداشت اختصاصی که در اختیار اسکان نيوز قرار داده، نوشت: منظور از «مداخلات معماری» کلیه عملیات و اقداماتی است که موجب حذف یا تخریب بخشی از بنا، الحاقات جدید، تعمیرات کلی، تغییر شکل یا تغییر ماهوی و معنایی عناصر کالبدی و فضایی، توسعه، تکمیل، پیرایش و... باشد. مسدود کردن بازشوها، تعریف ورودیهای جدید، تزئینات معماری، تقویت بنا و استفاده از سازههای استحکام بخش، جابجایی مکان اثر، سلسله مراتب دسترسی، جایگزینی گونههای جدید در فضای سبز محوطه و منظر، تغییر نام موثر و... همه و همه میتوانند مصداقهایی از مداخله در اثر معماری باشند. گاهی این مداخلات با گذشت زمان و به دلیل تعلق به یک دوره تاریخی و معماری مستقل، به اقدام و میراث تاریخی تعبیر میشود. «مداخلات تاریخی» در معماری بناها به دلایل و انگیزههای متنوعی انجام شده است. از جمله به این موارد میتوان اشاره کرد:
ـ طولانی شدن زمان ساخت
ـ نیاز به توسعه فیزیکی
ـ تغییرکاربری یا ارتقاء کیفیت کاربری
ـ رواج شیوههای معماری جدید و دسترسی به فناوریهای ساختمانی کارآمدتر
ـ الزامات احیاء، تعمیر و نگهداری یا مناسبات اجتماعی و شهرسازی
ـ جنگ و بلایای طبیعی
ـ رقابتهای سیاسی و حکومتی
ـ قهر و خصومت و دشمنی
ـ نظرات و سلائق شخصی متنفذین دولتی و مذهبی و...
مساجد ایرانی به خاطر جایگاه اجتماعی و تداوم عملکرد تاریخی، بیشتر از بناهای دیگر دستخوش مداخلات تاریخی بودند. برآورده کردن نیازهای روز مسلمانان و جامعه شهری، استقبال از شیوههای معماری تازه، میل بقای نام برای معتقدین به «انما یعمر مساجدالله من آمن بالله و الیوم الاخر...» و... در این امر موثر بوده است. در مسجد جامع اصفهان، مثل نمونههای بسیار دیگر، برخی حکومت ها و سلاطین تغییراتی به قصد توسعه و اصلاح بنا و ثبت ماندگاری نام خود در تاریخ، اعمال کردهاند که مثال کاملی برای تبیین موضوع خواهد بود.
مسجد جامع اصفهان در سال ۱۵۶ هجری قمری متناسب با جمعیت آن روزگار اصفهان ساخته شده بود. در سال ۲۲۶ ه.ق به فرمان خلیفه معتصم عباسی، مسجد پیشین تخریب و بنایی ستون دار به همراه سقفی چوبی، جای بنای قبلی را گرفت که قسمتی از ستونها و دیوارهای آن هنوز باقی است. مهمترین تغییرات مسجد در دوران سلجوقی انجام و الگوی «مسجد عربی» با ساخت چهار ایوان در ضلعهای شمالی، جنوبی، شرقی و غربی، به الگوی «مسجد ایرانی» بدل شد. بعد از آتش سوزی سال ۵۱۵ ه.ق این مسجد به دست اسماعیلیان؛ همچنان در دورههای بعدی اعم از ایلخانی، مظفری، تیموری، صفوی و قاجار هم شاهد تعمیرات و تغییراتی در این مسجد جامع هستیم. در مطالعات و گمانههای باستانشناسی، نشانههایی از دوره آل بویه هم به دست آمده است. علاوه بر فضاهای افزوده و کتیبههای تاریخی، محراب شبستان الجایتو یکی از مشخصههای شکوهمند و چشمگیر این مداخلات تاریخی است.
مسجد جامع اصفهان ابتدا از خشت خام ساخته شده بود اما به خاطر پایداری مصالح آجری، سهولت و سرعت ساخت بالا و عوامل دیگر، در بازسازی آن از آجر استفاده شد. طاقهای چشمهای، ایوانهای چهارگانه، سردرها، جرزهای آجری و تزئینات متفاوتی که متناسب با معماری هر دوره از تاریخ ایران و در سبک های خراسانی (یا عربی) و رازی در این مسجد به کار رفته، اثری را پدید آورده که الگویی برای مساجد ایران شده است.
مسجد اردستان هم به تبع رواج سبکهای تازه معماری، کاملاً تغییر سبکی داده و ساختار شبستانی اولیه تبدیل به الگوی ایوانی میشود. همچنین با اضافه شدن نیم طبقاتی، ظرفیت حضور جمعیت بیشتر شده است.
در آغاز دوره ورود اسلام به سرزمینهای ایران؛ نمونههایی از چهارطاقیها با مداخلاتی برای کاربریهای عبادی جدید آماده و یا بناهای جدیدی بر روی این مکانها برپا میشود. احداث مساجدی در کنار میلهای مهم شهری، مفهوم و کارکرد پیشین این میلها را تحت تاثیر قرار میدهند. اما شاید جذابترین و آشناترین نمونه مداخلات تاریخی را بتوان در گنبد سلطانیه مشاهده کرد. به طوری که؛ دو دوره تزئینات معماری در این بنا اجرا شده است. دوره اول تزئینات با آجر و کاشی و کتیبههای قرآنی و... بوده که به دستور سلطان محمد خدابنده با تزئینات گچی اندود و پوشیده میشود.
طرح توسعه آرامگاهها هم در این فهرست قرار می گیرند. اغلب در حاشیه و متن آرامگاه شخصیتهای شناخته شده و محبوب، خصوصاً بزرگانی دینی، شعرا و عرفا، مجموعههایی متشکل از خانقاه، مدرسه و... اضافه شده و چه بسا شکل اولیه آرامگاه و تناسبات استقرار و دسترسی شهری آن را هم تحت تاثیر قرار داده اند. یا به عکس مدارسی که مدفنی برای متولی، معلم و معلمین سرشناس به آن ها الحاق شده باشد.
در حالی که برجها و قلاع آسیب دیده در منازعات سرزمینی نیاز به بازسازی و بهسازی دارند، در سایر عناصر شهری، این دست مداخلات، با انگیزههای تعمیرات و نگهداری و احیاء و توسعه؛ در بناهای عامالمنفعه، مثل آب انبارها، پلها، میلها، حمامها و... بیشتر به چشم میآید. از نمونههای دیگر مداخلات تاریخی؛ «حمام پهنه» در سمنان قابل اشاره می نماید که پس از تخریب بنای دوره تیموری، دوباره و در دوره قاجار، با همان سبک گذشته بازسازی شده است.
روند طولانی ساخت مجموعهای مثل تخت جمشید موجب ورود دورههای مختلف پادشاهان به برنامه ساخت و توسعه شده که به نوعی میتوان آن را تطور تاریخی و تکمیلی بنا محسوب کرد. هنوز هم دروازه نیمهکاره تخت جمشید برای بازدیدکنندگان بسیار جالب و حاوی بخشی از روایت تاریخی مجموعه است. تداوم ساخت بعضی حجاریها و گوردخمههای آرامگاههای نقش رستم و... هم را شاید بتوان در ترتیبی تاریخی منظور کرد. اگرچه با وجود پیشبینیهای طراحی و وحدت رویه ساخت و معماری، کاملاً در گروه مداخلات تاریخی دستهبندی نمیشوند.
در مجموع، این گروه بناها و روایت مداخلات تاریخی آنها؛ نشانههایی از سنجش و اعمال قدرتهای سیاسی و اقتصادی، جنگها، بلایای طبیعی، تطورات مفاهیم معماری و زیبائی شناختی، فناوریهای ساختمانی، تحولات جمعیتی و اجتماعی و... حائز اهمیت و مداقه علوم انسانی و تاریخ معماری هستند.
در موضوع «حفاظت بناهای تاریخی» نظرات و گاهی مناقشاتی در نحوه برخورد با این موارد وجود دارد. از تندترین نظرات باید به طرفداران نظریه «پاکسازی سبکی» اشاره کرد که «برگشت به اصیلترین شکل اولیه بنا در زمان ساخت» را توصیه میکنند. از سوی دیگر هم اعتقاد به «تعهد در تکمیل و حفظ آخرین وضعیت بنا» به چشم میخورد. بدیهی است در حد فاصل این دو رویکرد میتوان طیفی از حفاظت توام را متناسب با وضعیت موجود و میزان آسیبهای وارده به هر کدام از دورهها را مشاهده کرد. حد میانهای که معمولاً به خلاقیت بیشتری برای حفظ و نمایش همه دورهها دارد. سادهترین و کمخطرترین اقدام در این شرایط حفظ وضعیت موجود است که در بخشهای آسیب دیده و تخریب شده ممکن است نشانههایی از دورههای پنهان پیشین به چشم بیاید. گاهی تاکید بر یک درز منقطع، شکست نظم آجرهای کف پوش، اختلاف رنگ یا جنس و کیفیت مصالح و... میتواند کافی باشد. اما ممکن است در مواردی طرحهایی برای گمانهزنی، حفاری و حذف قسمتی از بنا برای ظاهر شدن نشانههای مداخلات تاریخی مدنظر باشد. در این صورت ویترین کردن نشانهها و سندهای ساختمانی دال بر مداخلات و...، شیوهی مرسومی محسوب میشود. مثل نشان دادن تفاوت در مصالح و اندازه خشتها در محل اتصالات دیوارههای الحاقی، لایههای زیرین تزئینات، تغییر ارتفاع و ساختار کف بنا و... که با قاب و شیشههای محافظتی عرضه میشوند. یکی از مثالهای جالب در این نوع مواجهه حفاظتی، مربوط به مسجد اردستان است. در مرمت این مسجد؛ دوره تاریخی تبدیل شبستان به ایوان ـ که هیچ اثر قابل توجهی از دوره پیشین آن به جا نمانده ـ با نمایش جای ستونهای شبستان در کفپوش آجری و تفاوت در چیدمان آجرها به نمایش گذاشته شده است.
ترتیب دادن موزههای مجاور اثر ـ که یافتههای باستان شناختی و مستندسازیهای مراحل مرمت در آنها حفظ شده ـ روش دیگری است که متناسب با شرایط اثر و طرح حفاظت و مرمت مورد استفاده قرار میگیرد.
اگر قرار بر نمایش همه دورههای تاریخی و مداخلات تاریخی در اثر باشد، ممکن است مرمت گران مجبور به بازنمایی یا بازسازی بخشهایی از دورههایی باشند که به دلیل فرسودگیها و تخریبهای معمول یا به واسطه مداخلات دورههای بعدی آن، کاملاً نابود شدهاند. این بازنمایی و بازسازی شکلهای متنوعی داشته و شامل بازسازی کالبدی و ساختمانی، نمایش گرافیکی پلان و خطوط اصلی بنا، استفاده از مصالح کاملاً متفاوت، سازههای شفاف، تداعی سطوح و خطوط تعیین کننده، نورپردازی یا نمایش های مجازی با نور و لیزر و بنرهای بزرگ و... و هرآنچه معرف دوره نابود شده است، باشد. حتی گاهی اشارهای به قرائن و شواهد موجود هم کافی است.