از وبا گرفته تا ایدز، همهگیریها یادگارهایی را بر سطح کره زمین بهجای گذاشتهاند. این یادبودها را میتوان در تندیسها، کلیساها و شاهکارهای معماری جهان جستوجو کرد. اکنون که کره زمین شرایطی مشابه را با همهگیریهای بزرگ تاریخ سپری میکند، رصد این نشانهها حالوهوای دیگری خواهد داشت.
همهگیریها در گذشته، آثاری تاریخی همچون بیمارستانها، استحکامات، گورستانها، تاسیسات مهندسی و مکانهای فراوانی برای عبادت بهجای گذاشتهاند؛ اما امروزه در عصر ماسکهای سهلایه یکبارمصرف و بیمارستانهای صحرایی موقتی، نمیتوان تصور کرد که پاندمی کووید ۱۹ چه آثاری را بر سطح کره زمین به یادگار خواهد گذاشت.
«جسیکا پلی»، ناظر ایستگاههای قرنطینه تاریخی در جزیره «رئونیون» واقع در اقیانوس هند اظهار دارد:
ما از همهگیریها حافظه تاریخی محدودی داریم و این طبیعی است؛ چراکه این موضوع، تاریخ درد و رنج انسانها را شامل میشود؛ چیزهایی که اغلب ترجیح میدهیم تا بهخاطر نیاوریم.
حال و در شرایط فعلی جهان، نشانههای تاریخی که از همهگیریهای بزرگ بهجای ماندهاند و مدتها نادیده گرفته میشدند، معنای ازیادرفته را باز مییابند. در ادامه به مرور این یادبودها خواهیم پرداخت.
ستونی از ابرهای سنگی در امتداد خیابان تاریخی «گرابن» در وین قرار دارد. ۹ فرشته در میان ابرها و زیر نماد طلایی تثلیث ایستادهاند. این ستون که نخستین الگو برای ساخت یادبودهای فجایع اینچنینی محسوب میشود، به یاد شیوع طاعون در «بوبونیک»، در سال ۱۶۷۹ احداث شده است که منجر به کشته شدن حدود ۱۲,۰۰۰ نفر در این شهر از اتریش شد.
«توماس هاریچ»، دانشجو و کارمند دانشگاه وین که هرروز در توییتر خود سوژههای سادهای را از پایتخت اتریش بررسی میکند، در چند توییت به این بنای یادبود و اطراف آن اشاره کرده و از احیای آن، طی همهگیری ویروس کرونا خبر داده است.
هاریچ توجه جلبشده مردم به این ستون را نه فقط حاصل پیوند اهالی وین با تاریخ، بلکه حاصل شکلگیری فضای مرگ و بیماری در این شهر میداند و اذعان دارد:
شهروندان نسبت به چیزهای ناشناخته واکنش نشان میدهند و ممکن است کمی مذهبیتر شوند؛ بنابراین شمع و یادداشتهای کوچکی از دعاهای مذهبی خود را به این ستون آوردند. از آنجایی که خیابانها در آن زمان کاملا خلوت بودند، بنای یادبود طاعون جلوه و درخشش بسیار خاصی داشت.
خانه طاعون لیدن
تاریخچه بیمارستانها پیچیده در لفافه و تناقض است؛ چراکه ویرانی ناشی از کشندهترین بیماریها در جهان غرب بود که بیمارستان را بهعنوان محلی برای امید به مردم شناساند.
«جین استیونس»، پژوهشگر دانشگاه آکسفورد که تاریخچه مراقبتهای بهداشتی جهان را مطالعه میکند، در این رابطه میگوید:
احتمالا در گذشته، بیشترین مراقبتهای پزشکی در منازل مردم انجام میشده است.
استیونس با جمعآوری فهرست مراکز درمانی و مراقبتهای پزشکی طولانیمدت در دورههای نخست رنسانس در اروپا، این مراکز را بیشتر برای کودکان بیسرپرست و مجروحان جنگی توصیف میکند. وی اذعان دارد:
مراکز درمانی برای مقاصد قبلی همچنان تاسیس میشد؛ اما در دوره پیشامدرن و برای پاسخگویی به نیاز مراکز درمانی در دوران همهگیریهایی چون طاعون و آبله، بیمارستانهای تخصصی را تاسیس کردند.
برخی از همهگیریها منجر به احداث چندین بیمارستان شد. در سال ۱۷۱۰ و برای آمادهسازی علیه طاعون، بیمارستان «شاریته» (Charité) در برلین تاسیس شد و بهعنوان یکی از بزرگترین مراکز درمانی اروپا به فعالیت خود ادامه داد؛ این در حالی است که سایر بیمارستانهایی که برای کنترل پاندمی ساخته شده بودند، پس از فروکش بیماری دیگر به کار خود ادامه ندادند. بهعنوان مثال شیوع تب مخملی در سیدنی استرالیا منجر به احداث بیمارستان «پرنس هنری» شد که اکنون بهعنوان موزههای مراقبتهای بهداشتی مورد استفاده قرار گرفته است.
دکتر استیونس با اشاره به خانه طاعون لیدن که در قرن هفدهم در هلند ساخته شده است، توصیف میکند:
این سازه مکعبی توسط یک کانال آب احاطه شده است و کانال آب دیکری نیز از مرکز آن عبور میکند.
در طول قرنهای گذشته، از خانه طاعون لیدن بهعنوان بیمارستان نظامی، موزه نظامی، زندان و بازداشتگاه استفاده میشد. از سال از ۱۹۹۰ تا ۲۰۱۹ از این ساختمان بهعنوان موزه تاریخ طبیعی شهر استفاده میشد و پس از بازسازیهای سال ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷، استخوانهای یک تیرانوسوروس ماقبل تاریخ را که در مونتانا کشف شده بود، به این مکان انتقال دادند.
۶ سال پس از شیوع تب زرد در منطقه فیلادلفیا، یک پایگاه قرنطینه یا lazaretto با معماری گرجی در حاشیه رود دلاور ساخته شد
«لازارتو» (Lazarettos) عنوان پایگاههای قرنطینهای است که برای محافطت بنادر از عوامل بیماریزا احداث شده بودند. پیش از سفر دریایی، ناخدا با مراجعه به این پایگاهها، اطلاعاتی در خصوص مبدا، مقصد و شرایط سلامت خدمه و مسافران کشتی ارائه میداد. پس از آن مسئولان بندر برای بررسیهای حضوری بهوسیله قایقهایی بهسمت کشتی حرکت و افراد مشکوک به بیماری را به پایگاههای قرنطینه هدایت میکردند.
جزیره کوچکی در تالاب ونیز به نام «سانتا مارینا دینازارت»، محل احداث یکی از نخستین پایگاههای قرنطینه بندری بود. از سال ۱۴۲۳ افراد مبتلا به طاعون برای قرنطینهای ۴۰ روزه به این مکان انتقال مییافتند. این مکان «quaranta» نامیده میشد که واژه «قرنطینه» (quarantine) نیز از همین ریشه مشتق شده است.
دکتر استیونس این پایگاههای دوران رنسانس را بیمارستانهایی با عملکرد ترکیبی توصیف میکند که درمان و مراقبتهای پزشکی و معنوی را ارائه میدادند. منطقه فیلادلفیا نیز یکی از این لازارتوها را در بر گرفته است که به زیباترین شکل ممکن و با معماری گرجی، در سال ۱۷۹۳ و پس از شیوع تب زرد ساخته شد. در این سال و در پی شیوع پاندمی تب زرد، از هر ۱۰ شهروند فیلادلفیا یکنفر جان میباخت.
پایگاه قرنطینه فیلادلفیا هماکنون بهعنوان دفتر مرکزی شهر «تینیکوم تاونشیپ» مورد استفاده قرار میگیرد. این بنا یکی از معدود پایگاههای قرنطینه باقیمانده در آمریکا است. دیگر پایگاه قرنطینه در منطقه «آستوریا» و در حاشیه رود کلمبیا قرار گرفته است. پایگاه قرنطینه شهر نیویورک نیز که در سال ۱۷۳۰ برای نگهداری از بیماران مبتلا به آبله احداث شده بود، اکنون تخریب شده و جای آن را مجسمه مشهور آزادی گرفته است.
پایگاه قرنطینه لا گراند شالوپ در جزیره رئونیون، جایی است که مهاجران برای روزها، هفتهها و حتی ماهها اقامت داشتند | آئورلین کاریر/ Shutterstock
قانون لغو بردهداری در بهار سال ۱۸۴۸ در فرانسه به تصویب رسید؛ اما ۹ ماه طول کشید که این قانون به جزیره رئونیون در استعمار امپراتوری فرانسه، ابلاغ شود. پس از آن، مهاجران بسیاری برای کسب موقعیتهای شغلی بهوجود آمده، بهصورت داوطلبانه روانه رئونیون شدند.
رئونیون از تمام مناطق جهان مهاجر میپذیرفت؛ بهگونهای که در این جزیره، همیشه خطر شیوع پاندمی را احساس میکرد. از این رو، پایگاههای قرنطینهای برای رفع خطر احتمالی احداث شد.
پایگاه قرنطینه قبلی که برای بردگان طراحی شده بود، شرایط نامطلوبی داشت و از ظرفیت کافی برخوردار نبود؛ به همین سبب در سال ۱۸۶۰ و در منطقهای معروف به لا گراند شالوپ (قایق پارویی بزرگ)، پایگاه قرنطینهای برای مهاجران هند، چین، یمن و ماداگاسکار ساخته شد.
جسیکا پلی، ناظر پایگاههای تاریخی قرنطینه در این جزیره میگوید:
مهاجران برای روزها، هفتهها و ماهها در این پایگاه میماندند. تختهای دوطبقه و اتاقهای کوچک و متراکم به کارگران ساده اختصاص داشت؛ اما افراد مرفه و تاجرانی که هزینه اقامت خود را میپرداختند، از اقامتگاههای مناسب و با کیفیت بهره میبردند و شواهد نشان میدهد که نوشیدنیهای گرانقیمت و گوشت گاو نیز برای آنان سرو میشده است.
در سال ۲۰۰۴، بازسازی این سازههای سنگی آغاز شد و هماکنون نیز ادامه دارد. پلی در این رابطه میگوید:
قصد ما این بود که جامعه گراند شالوپ را بازآفرینی کنیم؛ اما آموزش سنگتراشان، نجارها و سایر هنرمندان صنایع دستی، نیازمند صرف زمان زیادی است.
تبدیل این محوطه به موزه و نمایش موضوعات متعدد، از جمله برنامههای این سایت تاریخی است. همچنین پرورش و فروش گیاهان دارویی و خوراکی در این منطقه نیز از سرگرفته شده است.
یک گاندولا مقابل کلیسای سانتا ماریا دل سالوت در کانال بزرگ قرار گرفته است
در سال ۱۶۳۱، ونیز با همهگیری طاعون دست به گریبان شد. دولت وقت برای نمایش اتحاد و فداکاری در بحبوحه آشوب و بحران، ساخت کلیسای «سانتا ماریا دل سالوت» (Santa Maria Della Salute) یا «سنت مری؛ حافظ سلامت» (St. Mary of Health) را آغاز کرد.
«بالداتزار لونگنا»، معماری بود که برای ساخت این کلیسا انتخاب شد. «مارتینا فرانک»، مورخ معماری که مقالهای را در خصوص لونگنا نوشته است، درباره وی میگوید:
پروژه معماری او در نوع خود منحصربهفرد بود. لونگنا با خوشبینی، طرح خود را از چشمانداز جشنهای شکرگزاری آینده الهام گرفته بود.
ساخت کلیسای شهر ونیز ۵۶ سال بهطول انجامید؛ اما تنها هفت ماه پس از نهادن سنگبنای اصلی کلیسا در ۲۱ نوامبر سال ۱۶۳۱، شهر و نیز از بیماری طاعون نجات یافت و سنت سالانه شکرگزاری آغاز شد.
بهطور معمول، یک پل متحرک روی کانال بزرگ قرار داده میشود تا جمعیت بازدیدکنندگان را به داخل کلیسا هدایت کند؛ گرچه از سال ۲۰۲۰ و بهدلیل محدودیتهای ناشی شیوع ویروس کرونا، پل مذکور قرار داده نشده است.
در ونیز پنج کلیسا با سبک معماری باروک وجود دارد که در هر یک، نشانههایی از موجهای مختلفی همهگیری طاعون به چشم میخورد و همگی از جاهای دیدنی ایتالیا محسوب میشوند.
در محراب بلند کلیسای سانتا ماریا دل سالوت، آثار مجسمهسازی هنرمند فلاندری دوران باروک، یعنی «خوزه دکورته» دیده میشود. در این اثر، طاعون به مثابه پیرزنی ژندهپوش ترسیم شده است که فرشتهای مشعلبهدست او را بدرقه میکند.
واضح نیست که این اثر به فنا و قطعیت مرگ اشاره دارد یا این مجسمه، نشانهای از جادوگری شرور است. با این حال، دکتر فرانک در این رابطه با خنده میگوید:
بیشتر شبیه جادوگر است؛ جامعه آن دوران بسیار زنستیز بود.
مردی در حال فروش تاج گل در گورستان دیسکو هیل
زمانی که در سال ۲۰۱۴ بیماری ابولا وارد لیبریا شد، این کشور تنها ۵۸ پزشک داشت؛ چراکه تمامی آنها در خلال جنگهای داخلی طولانیمدت، مهاجرت کرده بودند. به همین سبب، وظیفه آنان به کارشناسان بهداشت عمومی محول شد تا با ایجاد تغییر در عادتهای اجتماعی مردم، کشور خود را نجات دهند.
تقریبا نیمی از عفونتهای ابولا در غرب آفریقا ناشی از مراسم سنتی شستوشوی مردگان است. در حالی که بسیاری از جوامع با چشمپوشی از این مراسم موافقت کردهاند، برخی از جوامع دیگر همچنان بر سنتهای خود پافشاری میکنند؛ این موضوع تا جایی پیش میرود که گاهی به تیمهای ویژه دفن مردگان که از لباس و تجهیزات ایمنی همچون لباس فضانوردان استفاده میکنند، حملههایی نیز صورت میگیرد.
تدبیری که در منطقه «مونروویا» اندیشیده شد، احداث گورستانی خارج از محدوده شهری بود تا تیمهای تدفین بدون مزاحمت مخالفان، به کار خود مشغول شوند.
تقریبا ۲,۲۰۰ قربانی ابولا اکنون در دیسکو هیل، واقع در شهرستان «مونتسرادو» دفن شدهاند. در این میان مسلمانانی نیز هستند که قبور آنها رو به قبله ساخته شده است.
«موسوکا فلاح»، کارشناس بهداشت عمومی لیبریا اظهار کرد که دولت با خرید زمین روستاییان برای احداث گورستان در قبال ساخت مدرسه، اهدای پمپ آب و تعهد اشتغال مردم در همان گورستانها موافقت کرده است.
فلاح در سال ۲۰۱۴، با چشمانی گریان از آغاز خاکسپاری در گورستان دیسکو هیل بازدید کرده بود. بهواسطه امور اداری، برای مدت چندین ماه استفاده از قبرستان دیسکو هیل به تعویق افتاد و در این فاصله، بسیاری از جانباختگان سوزانده میشدند که این امر، عمدتا خشم مردم لیبریا را برمیانگیخت. فلاح میگوید:
خانوادههایی را دیدم که پس از سوختن جسم عزیزانشان، ویران میشدند. این کار بسیار اشتباه بود. ۷۰ درصد اجسادی که در گورستان دیسکو هیل دفن شدهاند، در واقع ظروف حاوی خاکستر هستند.
کارشناس بهداشت عمومی لیبریا اذعان دارد که گورستان دیسکو هیل، اکنون مکانی متداول برای خاکسپاری جانباختگان کووید ۱۹ است؛ جایی که فقرا عزیزانشان را بهصورت رایگان بهخاک میسپارند.
نشانهای مربوط به حریم دیوار طاعون در محدوده طبیعی ووکلوز پارک
پل به آندریا گفت: «آنها حتی دیوار طاعون در این منطقه دارند؛ میدانستی؟»
رمان «دیوار طاعون» نوشته آندره برینک، نویسنده آفریقایی
هر دو شخصیت این رمان، مهاجرانی آفریقایی هستند که بهتازگی از معشوقهایشان جدا شدهاند و گفتوگو درباره تاریخ بیماریها، نوعی تاکتیک برای گشودن صحبت و ایجاد صمیمیت محسوب میشود.
بیماری کابوسواری که سبب احداث این دیوار شد، نخستینبار توسط یک قایق در سال ۱۷۲۰ به این منطقه وارد شد. تلاش برای پیشگیری از شیوع طاعون، به محصور کردن شهرها و منع عبور و مرور کشتیها منجر شد؛ اما این موضوع نتیجه نداشت و طی دو سال بیماری، ۱۳۰ هزار نفر در کام مرگ گرفتار شدند که معادل یکسوم جمعیت جنوب شرق فرانسه بود.
کلیساهای کوچک دهکده، هنوز نشانههایی از این همهگیری را در خود جای دادهاند. تندیسهایی الهامگرفته از اساطیر گذشته و استحکامات مقابله با اپیدمی، از جمله این نشانهها هستند. دیوار طاعون در این منطقه برای منع عبور و مرور بین کشور فرانسه و مناطق تحت حاکمیت پاپ ساخته شده بود. این دیوار همچون سنگری فراموششده، در نزدیکی روستای «Ménerbes» قرار دارد؛ جایی که لوکیشن فیلم «یک سال در پرووانس» ساخته «پیتر میل» نیز بود.
این دیوار ۲۹ کیلومتری، از تپههای پوشیده از درختان بلوط عبور میکند و تا جایی ادامه مییابد که کوهها مانع طبیعی ایجاد میکنند؛ با این حال، طاعون بر تمامی این موانع غلبه کرد و تا سال ۱۷۲۲ به شهر آوینیون رسید.
بازدیدکنندگان در حال قدم زدن در محوطه یادبود ایدز واقع در گلدن گیت پارک سانفرانسیسکو
بیش از ۶۰ محوطه عمومی برای گرامیداشت قربانیان ویروس ایدز در آمریکا و کانادا وجود دارد که وسعت برخی از آنان به بزرگی یک باغ رز میرزد.
«جان کانینگهام»، مدیر اجرایی یادبود ملی ایدز، ۲۰ سال است که با این بیماری زندگی میکند. او پس از ورود به سانفرانسیسکو در اواسط دهه ۱۹۸۰، با دو یادبود متفاوت برای قربانیان ایدز مواجه شد. از یک سو شاهد بالاپوشی برای گرامیداشت قربانیان ایدز بود که بر تن برخی هواخواهان آزادیهای مدنی در گوشه و کنار شهر دیده میشد و از سوی دیگر، محوطه یادبود قربانیان ایدز در «گلدن گیت پارک» سانفرانسیسکو بود که نام قربانیان را بر سنگفرشها و تختهسنگهای آن حک کرده بودند. وی در مصاحبهای دراینباره اذعان داشت:
گروههای اجتماعی تصمیم گرفتند تا با ایجاد محوطهای در گلدن گیت پارک، علاوه بر ابراز همدردی با بازماندگان، به آگاهیبخشی و تلاش برای کنترل بیماری بپردازند.
بیش از ۱۰ هکتار از گلدن گیت پارک سانفرانسیسکو به این محوطه اختصاص شده است و ساخت این یادبود، حاصل ۲۵۰ هزار ساعت کار داوطلبانه است. در این محوطه میدانی وجود دارد که به «حلقه دوستان» معروف است و نام ۲۵۰۰ نفر از مبتلایان به ایدز، چه کسانی که بهبود یافتند و چه کسانی که جان باختند، در میان آن حک شده است.
کانینگهام با تاکید بر نقش معنوی این محوطه بهعنوان جایگزینی برای اماکن مقدس فراموششده، اذعان داشت:
بسیاری از اقلیتها که از جامعه خود طرد شده بودند، به این محوطه میآیند و گرد هم جمع میشوند. نقش این محوطه علاوه بر محلی برای یادبود، بهعنوان یک پناهگاه معنوی نیز قابلتصور است.
چشمانداز طرح پیشنهادی بنای یادبود برای جانباختگان کووید ۱۹ در مونتویدئو اروگوئه | اثر مارتین گومز پلاترو
اروگوئه یکی از کشورهایی است که تقریبا از گزند ویروس کرونا در امان ماند و احتمالا، جزو نخستین کشورهایی خواهد بود که بنای یادبودی را برای جانباختگان کووید ۱۹ رونمایی خواهد کرد. تا اواسط ماه فوریه، تعداد قربانیان ویروس کرونا در این کشور آمریکای جنوبی به کمتر از ۶۰۰ تن میرسید.
شرکت معماری مونتهویدئو در اروگوئه، طرح بنای یادبودی را پیشنهاد داده است. این طرح از یک پیادهرو تشکیل میشود که تا دریا امتداد مییابد و با یک سکوی تماشا تکمیل میشود. مارتین گومز پلاترو، معمار این طرح اذعان دارد:
ما در حیطه شهرسازی فعالیت میکنیم و طرفدار فضاهای عمومی هستیم. این طرح نیز یکی از اماکن عمومی شهر خواهد بود و به ما یادآوری خواهد کرد که انسانها تابع نیروهای طبیعت هستند.
پلاترو با به آغاز طراحی این پروژه در بهار سال ۲۰۲۰ اشاره کرد و از موافقت «لوئیز لاکال پو»، رئیسجمهوری اروگوئه با پیشنهاد اجرای آن خبر داد. برای اجرای این طرح، حاشیه شرقی شهر انتخاب شده که شامل یک اسکله و جزیرهای کوچک است. برای آغاز ساخت این بنای یادبود، تنها جلب رضایت مقامات شهر مونتهویدئو باقی مانده است.
ویروس کرونا تاکنون ۲٫۵ میلیون نفر را در سراسر جهان به کام مرگ کشانده است. خانوادههای بسیاری خاطرات عزیزانشان را در یاد دارند و هر یک از آنها اگر روزی بخواهد در امتداد ساحل این شهر قدم بزند، هرگز بیتفاوت از کنار چنین بنای یادبودی نخواهد گذشت.