برگزاری جشن در هنگام برداشت محصولات در همه جای دنیا رواج دارد در بسياری از مناطق مختلف ايران سالانه شاهد برگزاری آيينهای مختلفی هستيم كه دقیقاً تحت تأثیر وضعيت معيشتی آنجا قرار دارند.
«جشن انگور» و آيين «دوشاب پزان» در استان آذربايجان غربی (خصوصاً شهر اروميه) كه به جشن «شانادر یا شانیدر» معروف است، يكی از مراسمهایی است كه ريشه در اقتصاد و وضعيت درآمدی مردم استان دارد.
شاید بتوان گفت از زمانی كه مردم اين ديار انگور را بهعنوان محصول ويژه و ممتاز انتخاب كردند و دست به ايجاد تاكستانها زدند، اين جشن و آيين بهعنوان يک سنت در میانشان رواج پيدا كرد.
جشن انگور ارومیه در ميان مسلمانان به «شانادر» و در ميان مسيحيان به «اوشانا» معروف است و یکی از نمادیترین و شکرگزارترین مراسم در برابر خالق هستی میباشد. «شانیدر» در لغت از ترکیب دو کلمهی «شانی» (نام گونهی بسیار مرغوبی از انگور كه در منطقه غرب و به ویژه استان آذربایجان غربی كشت میشود) و «در» (از مصدر دَرمق به معنای چیدن) ساخته شده و به معنای انگور چینی یا شانی چینی است.
جشن انگور در بعضی از روستاها مانند دیگاله، گردآباد، جمال آباد، قوشچی و گولان همزمان با رسیدن کامل انگور و در برخی روستاهای دیگر به هنگام چیدن و جمعآوری انگور برگزار میشده است.
جشن انگور و دوشاب پزان به اضافه آيين «نمکگیری از آب درياچه اروميه» كه از صدها سال پيش به صورت سنتی اجرا میشود، در سومين همايش شورای عالی سياستگذاری ميراث فرهنگی به نام آذربايجان غربی ثبت شده است .
اجرای مراسم شانیدر توسط «ایلباشی» (خانلار خانی) که رئیس و ریشسفیدِ ایل بوده شروع میشده است. مردم از صبح در داخل میدان وسیع منطقه که به «تالواره» مشهور بود اجتماع میکردند و منتظر ورود خانلارخانی میشدند. خانلارخانی به همراه ۴ خانم و دختر و پسر خردسالی که سبدهای انگور به دست داشتهاند وارد تالوار میشدند.
وجود چهار خانم نمادی از عناصر چهارگانه (آب، باد، خاک و آتش) و دختر و پسر خردسال نمادی از ادامهی حیات بودند. خانلارخانی سخنان خود را با دعا و نیایش و شکرگزاری شروع و دعای ویژه جشن انگور را اجرا میکرده است. بعد از مراسم شکرگزاری دختر و پسر خردسال با سبدهایی مملو از انواع انگور بهعنوان تبرک از مردم پذیرایی میکردهاند و هر کس به نیتی انگور برمیداشته.
پس از آن مراسم گرفتن شیره انگور (دوشاب) شروع میشد. برای گرفتن دوشاب ابتدا انگورها را میشستند و توسط دستگاههای مخصوص له کرده و در ظرفهایی بنام «تَغار» میریختند تا آب انگور بیرون بیاید، بعد از آن، خاک مخصوصی برای تهنشین شدن املاح اضافه میکردند تا آب انگور صاف شود. سپس آبِ انگور را در دیگهایی با هیزم فراوان میپختند تا به غلظت مناسب برسد.
بعد از این مراسم مردان پهلوان منطقه مراسم کشتی محلی را اجرا میکردند و سپس به نواختن ساز و دهل در میدان (تالوار) و رقص دستهجمعی (یاللی) و ایجاد صف طولانی (به نشانه اتحاد) میپرداختند و سرودهای محلی ویژهای را میخواندند. تمام این مراسم بهانهای برای شکرگزاری و جشن و سرور برای برداشت حاصل دسترنج کشاورزان بوده است.
امروزه تمام مراسم ذکر شدهی این جشنِ باشکوه در «دهکدهی ساحلی باری» در کنار دریاچهی ارومیه برگزار میشود. ورود خانلارخانی و گروهش با لباسهای محلی به همراه کالسکهای مزین با دانه و برگهای انگور، مراسم دعا و شکرگزاری به زبان آذری و ترجمه فارسی، اجرای موسیقی آذربایجانی و با ساز و دهل، خواندن سرودههای محلی آذربایجانی (قوشماجا و بایاتی)، رقص محلی گروهی، مراسم گرفتن دوشاب و ... تنها بخشی از این فستیوال زیبا و باستانی است.
ایجاد نمایشگاهی در نزدیکی محلِ برگزاری جشن و همچنین آشنا کردن میهمانان با تولیداتِ مشتقات انگور از جمله شیره، آبغوره، سرکه، کشمش و مارمالاد بخشهای دیگر این فستیوال را تشکیل میدهند.
در این روز سرودههای مخصوصی خوانده میشود که بیمناسبت با جشن نیست. در هر منطقه افراد مشخصی (عاشیقهای مشهور) میبایست این سرودهها را اجرا میکردند که این افراد گاهی اوقات با دعوت اهالی آن منطقه فاصله زیادی را میپیمودند تا در این روز خود را برای خواندن سرودهای جشن انگور برسانند. این سرودهها در وضع مذهبی نبوده و بیشتر در جهت دارا بودن جنبههای شادی و نشاط ادا میشدند و مردم به رقص و پایکوبی میپرداختند. درواقع این جشن به نوعی تخلیه غم و اندوه و جمعآوری شادی و نشاط در بین مردم آذربایجان بوده است.
قسمتی از سرودههای جشن انگور به این شکل خوانده میشود:
بزرگ میداریم
الهه کشاورزی (اکینچی تانریسی) را
الهه آسمانها (آنونو) را
الهه زمین (بئلی را)
الهه خورشید (گیناش تانریسی) را
الهه آب و آتش و باد و خاک را
و بزرگ میداریم الهه سلامتی (ساغا تانریسی) را
که انگورها و میوههایمان را از بلایای سیل و طوفان و تمامی بلاهای دیگر طبیعی محافظت مینماید.
بزرگ میداریم مسئول درههای عمیق (آآنی) را
و بزرگ خاندان ایل (ائل باشچاسی پاتئسیلری) را
ناگفته نماند که بعضی از این باورهای کهن مانند روی زمين نيفتادن دانهی انگور در هنگام چیدن و ... هنوز هم در میان مردمان محلی آذربایجان حفظ شده است.