نقارهزنی هنری سنتی که قریب به ۴ قرن است در کوچه و باغهای شهداد پیچیده و مردم این منطقه با نوای این هنر مانوس شدهاند. نواختن نقاره در چند استان کشور مرسوم است و هماکنون این مراسم در شهداد انجام میشود. مراسم نقارهنوازی به دلیل نوع ساز، ریتمنوازی، نوع جنس طبلها در لیست آثار معنوی کشور به ثبت رسیده است. در این گفتوگو با رضا شجاعی از نقارهزنان قدیمی کرمان هم صحبت میشویم تا بیشتر با این هنر و نقارهزنان آشنا شویم.
لطفا خودتان را معرفی کنید.
رضا شجاعی، متولد ۱۳۴۸ و فرزند علیکریم هستم که بیش از ۵۰ سال در بخش شهداد سکونت دارم.
فلسفه نقارهنوازی در منطقه شهداد چیست؟
قریب به هزار سال پیش حضرت امامزاده زید (ع) وارد شهداد شدند. این حضرت سالهای متمادی در این منطقه سکونت کردند و در همین منطقه به شهادت رسیدند از همان زمان نقارهزنی در منطقه شهداد به یک سنت تبدیل شد و همچنان بعد از گذشت چندین سال در حرم حضرت امامزاده زید (ع) نواخته میشود.
استفاده دیگری از نواختن نقارهها هم میشد؟
در گذشته وقتی نقارهها شروع به نواختن میکرد، کشاورزان شهدادی مطلع میشدند که زمان قطع یا وصل آبیاری به باغ و مزرعهشان رسیده است و باید آب را از یک باغ و مزرعه ببندند و به باغ و مزرعهی دیگری ببرند. پدرم قبل از طلوع خورشید و قبل از غروب خورشید نقاره را میزد و کشاورزان براساس همین آبیاریشان را تنظیم میکردند.
چند سال نقاره میزنید؟
پدرم بیش از نیم قرن هر صبح و شام قبل از طلوع و قبل از غروب در صحن مطهر امام زاده زید (ع) نقاره میزد من هم از دوران کودکی که تقریبا هفت سالم بودم با پدرم به امامزاده میرفتیم تا در کنار او نقارهزنی را یاد بگیرم. او با چوبهای ۵۰ سانتی از جنس چوب انار بر پوست نقارهها مینواخت و طرز نقازهزدن را به من آموزش میداد.
پدرتان به رحمت خدا رفته؟
بله. او در سن ۸۶ سالگی به دیار باقی شتافت و او را در صحن مطهر امام زاده (ع) دفن کردیم.
او چند سال نقاره میزد؟
پدرم حداقل ۵۶ سال در صفهی صفا در امامزاده زید نقاره میزد. خودش میگفت کسانی پیش از او در شهداد بودهاند که نقاره میزدند و او از آنها یاد گرفته است. ولی دو سه سالی میشد که بهدلیل کهولت سن نمیتوانست نقاره بزند. بالای سر ما مینشست و ما میزدیم. خودم، برادرم رضا و سه پسران من و پسر برادرم نقارهزنی را از او یاد گرفتهایم.
مرحوم پدرتان چطور ساعت نقارهزنی را تشخیص میداد؟
امامزاده زید در جایی قرار گرفته که ارتفاع بالاتری نسبت به شهر شهداد دارد. یک کوهی هست که ما به آن میگوییم کوه «طَبَقسر». صبحها قبل از اینکه خورشید طلوع کند، نور آن به نوک این کوه میزند و پدرم در امامزاده متوجهی طلوع آن میشد و نقاره میزد که حدود ۱۵ دقیقهای هم طول میکشید.
غروبها هم نقارهزنی انجام میشود؟
بله. وقتی نصف خورشید روی نوک کوه رسید، پدرم میگفت: روز نشست وَر کوه؛ و نقارهزنی را شروع میکرد.
الان که ساعت هست و استفاده از آن هم یک عادت همیشگی است؛ آیا زمان نقارهزنی را از روی ساعت تنظیم میکنید؟
خیر. ما همان روالی که پدرم داشتند را ادامه میدهیم و براساس وقت طلوع و غروب خورشید نقاره میزنیم.
روزهای اول که نقاره میزدید، چه حسی داشتید؟
دلم میخواست زود یاد بگیرم تا بتوانم مثل پدرم نقاره بزنم.
نقارهزنی ریتم نوازی خاصی دارد؟
بله. ریتمهای خاصی نواخته میشود مثلا در ماه رمضان و دهه اول ماه محرم ریتمها تفاوت دارد و از روز یازدهم محرم تا پایان ماه صفر نقارهنوازی تعطیل میشود.
کسی هم در کنار شما نقاره میزند؟
بله. بیشتر اوقات تنها این کار رو انجام میدهم و بعضی وقتها گروهی با برادرم، برادرزادهام، فرزندم و تعدادی از همسایگان هم نقاره میزنیم.
پوست نقارهها و بدنه آنها از چیست؟
جنس بدنه نقارهها از مس است که خیلی هم قدیمی است اما هرساله قبل از ماه محرم پوست نقارهها تعویض میشود و پوست آنها از ماده گاو محلی تهیه میشود چون نازکتر است و صدای بهتری تولید میکند.
اگر بخواهید این سنت اصیل بعد از شما ادامه پیدا کند چه توصیهای میکنید؟
باید این هنر به علاقهمندان آموزش داده شود تا نسل به نسل انتقال پیدا کند.
آیا نیاز به حمایت هم دارید تا بتوانید این سنت را همچنان زنده بدارید؟
تنها یک خواسته دارم که در صفه صفا در صحن امامزاده یعنی جایگاه نقارهزنی در شهداد یک اتاقک شیشهای درست کنند تا نقارهها در محیط بهتری نگهداری شود چون درگاه صفه باز است پرندهها وارد این فضا میشوند و مشکلاتی را ایجاد میکنند.