گردشبان (gardeshban.ir) :
با فرا رسیدن بهار بازیگران و نوازندگانی با لباسهای سرخ و کلاهی بلند و نوک تیز با زنگ و منگوله بر سر با سازی که عموما دایره زنگی یا تنبک است نوید فرا رسیدن نوروز و بهار را میدهند، سرودهایشان که جمله بندی و آهنگ آنها کاملا سنتی است، تصنیفهای تکرار شونده کوتاهی هستند که با لهجه خنده دار و معمولا لکنت زبان خوانده میشوند.
تعدادی از مردم دور او جمع شده و با لبخند به حاجی فیروزی که قصد دارد برای لحظاتی هم که شده غصه را از یاد آنها ببرد نگاه میکنند و عدهای هم در حال فیلم برداری هستند.
حاجی فیروز از پیام آوران نوروز است که ما او را با صورتی سیاه و جامه سرخ به یاد می آوریم، نمادی از پیروزی طبیعت، تولد آن و برخاستن مجدد بعد از پشت سر گذاشتن سرما و سیاهی زمستان است. سیاهی حاجی فیروز بازتاب دهنده زمستانی است که پیامدش مرگ و نابودی بوده و جامه سرخ حاجی فیروز بازتاب دهنده شکوفههای درختان و پیغام آمدن روز نو، نوروز و سال نو است.
بعد از تمام شدن شعر و پراکنده شدن مردم به سمت او میروم و از اجرای زیبایی که داشته تشکر میکنم و میخواهم لحظهای صحبتهای حاجی فیروز ایرانگرد مهربان را بشنوم.
نامش علی اکبر مختار زاده است و پنجاه و نهمین سال زندگیش را میگذراند اما به گفته خودش در این سه سالی که برای شاد کردن مردم و حفظ اصالت آیین و سنت های ایرانی حاجی فیروز شده با هر لبخندی که بر صورت مردم نشانده احساس جوانی و شادمانی کرده است.
او دلیل حاجی فیروز شدنش را کسانی می داند که با انجام حرکات مبتذل یا خواندن شعرهایی ادای حاجی فیروز بودن را در می آورند و اصالت سنتهای ایران را زیر سوال میبردند، بعد از دیدن این افراد به خیاطی رفته و لباسی به سبک حاجی فیروزهای قدیمی سفارش داده و شعرهای قدیمی انتخاب کردم تا همانطور که اجراهایی که از حاجی فیروزها در کودکی دیده بودم و در ذهنم مانده بود اجرای من هم در ذهن کودکان بماند و آنها را خوشحال کند.
حاجی فیروز ایرانگرد از ۷۰ روز مانده به عید نوروز سفر خود را به استان های دیگر مانند بوشهر، کرمان، خوزستان، زاهدان و.. شروع کرده و ۱۵ روز آخر اسفند را به همدان بر میگردد تا برای همشهریهای خودش نیز اجرا داشته و شعرخوانی کند.
با لهجه شیرین همدانی صحبت می کند و این کار را پر از لحظات خوب می داند چرا که باعث میشود مردم حتی برای لحظه ای مشکلات روانی و اقتصادی خود را فراموش کنند و لبخند بزنند و از اینکار بسیار راضی است.
به گفته مختار زاده یا همان حاجی فیروز ایرانگرد خوش ذوق مردم برای تشکر به او گل یا پول هدیه می دهند و وقتی در استانهای دیگر اجرا می کند و مردم نوشته حاجی فیروز را می بینند از سوغاتی های شهر خود به او می دهند.
حاجی فیروز ایرانگرد دلشکسته از افرادی است که مسخره می کنند و کنایه می زنند یا لوازم بی ارزش و کهنه خود را به او می دهند اما هیچکدام از اینها باعث دلسردی او از خوشحال کردن مردم نشده و همچنان برای این کار و حفظ سنت های اصیل ایرانی تلاش می کند.
حاجی فیروز ایرانگرد نیز مانند تمام مردم دچار مشکلات اقتصادی شده و از افزایش هزینه اقامت در هتل ها و مسافرخانه ها شاکی است اما با این حال امیدش را از دست نداده و به تلاش خود ادامه می دهد.
به گفته او استان های دیگر استقبال خوبی از اجرایش داشتند اما در همدان مدام نیروی انتظامی با او درگیر بوده و هنگامی که مردم دورش جمع میشدند تا اجرایش را ببینند سریع اخطار میداده که مردم پراکنده شوند و کیفش را کور میکردند و حتی یک بار با وجود اینکه از اماکن و ارشاد نیز مجوز برای اجرا تا سیزده فروردین را داشته او را به کلانتری بردند!
این حاجی فیروز مهربان که سختی کشیده و درد دل زیاد دارد اما در انجام کار خود مصمم بوده و همچنان درحال تلاش است می خواهد بیشتر برایم از کارش بگوید اما با دیدن کودکی که با ذوق به سمت او می آید مجدد شروع به خواندن می کند تا خاطره خوبی در ذهن او به جای بگذارد.