گردشبان (gardeshban.ir) : اگرچه مسابقات المپیک یک بار در سال 1936 میلادی به میزبانی شهر برلین برگزار شده بود؛ اما «اوتو» و «بنیش» با طراحی این استادیوم، شانس دوبارهای را برای کشور آلمان فراهم آوردند تا میزبان المپیک شده و چهره جدید آلمان را به مردم دنیا نشان دهد.
معماری منحصر به فرد استادیوم المپیک مونیخ در کشور آلمان که توسط دو معمار و طراح مشهور به نامهای «فری اوتو» (Frei Otto) و «گونتر بنیش» (Gunther Behnisch) در سال 1972 میلادی ساخته شده است، علیرغم گذر سالهای طولانی از آن؛ همچنان یک طرح معمارانه پیشرو و از آثار تأثیرگذار در معماری جهان محسوب میشود. در ساخت این سازه 40 ساله، نهایت نبوغ در طراحی و معماری به کار رفته است.
هدف اصلی و موضوع مهمی که در طراحی این استادیوم مد نظر قرار داشت، نمایش شعار مشهور المپیک یعنی بازیهای شاد بود که در کنار آن باید اقتدار و شکوه این کشور نمایش داده شده و بیننده تحتالشعاع این طراحی قرار گیرد. این معماران در طراحی خود تلاش کردند تا از فراز و نشیب و نواخت طبیعی موجود در کوههای آلپ، الهام گرفته و طراحی استادیوم را بر این اساس بسازند. نتیجه به دست آمده از این طرح اولیه، یک سازه زیبا بود که به نظر میرسید مانند ابر در بین استخر بزرگ و سالن ژیمناستیک، شناور است.
سطح کششی مستمر به کار رفته در طراحی مجموعه، موجب ارتباط بین تمام اجزای سازههای اصلی و مراکزی بود که بازیهای المپیک در آن برگزار میشد. این سیستم مانند یک سیستم دارای سلسله مراتب است که مجموعهای از تودهها را در سراسر سایت ایجاد میکرد. بخش سرپوشیده و دارای سقف که با ستونهای عمودی بلند استوار شده است، دارای فراز و نشیب و منحنی حساب شده و زیبایی است که به بیننده احساس پویایی و تعلیق را القا میکند. بخش مسقف جانبی این استادیوم از طریق یک شبکه کابل کوچکتر به کابل فولادی اصلی متصل شده که بهصورت یک شبکه مجموعه را در بر گرفته و انتهای آنها به یکدیگر متصل میشود.
علاوه بر ساختمانی که بخش مسقف را پوشش میدهد، مجموعهای توسط سطح معلق و بهعنوان فضای انعطافپذیر دارای سکوهای تماشاگران در رویدادهای مختلف ورزشی؛ در استادیوم المپیک مونیخ تعبیه و طراحی شده است. در مجموع باید اعلام کرد که برای ساخت چنین محوطه وسیع و پهناوری، کمترین میزان ممکن از اجزای ساختاری مورد استفاده قرار گرفته و در نتیجه با ایجاد یک سطح گسترده پویا از اتصالات کششی مختلف، شبکهای توری مانند ایجاد شده که بخش وسیعی از بار بنا را بر دوش میکشد.
از آنجایی که این استادیوم در بین ویرانههای ناشی از بمباران شدید شهر در طول جنگ جهانی دوم ساخته شده است، در کنار این استادیوم و در نمای ورودی مجموعه، این موضوع انعکاس پیدا کرده و بهخوبی در اطراف استادیوم دیده میشود. تغییر دراماتیک در ارتفاع پوشش استادیوم این حس را القا میکند که یک سازه شناور و معلق در سطح زمین قرار گرفته که دهانه بزرگش را گشوده و در عین حال با زمین اطراف خود دارای یکپارچگی بوده و ادغام شده است. علاوه بر تمامی موارد ذکر شده، پیوستگی سازه با چشمانداز اطراف خود از طریق صفحات شیشهای آکریلی به مانند یک روکش، نمای خارجی را احاطه کرده است، رابطهای معنادار بین متن مجموعه و محیط اطراف ایجاد و همچنین نور مجموعه را تأمین میکند.
این صفحات شیشهای آکریلی علاوه بر تأمین نور و ایجاد روشنایی لرزان در داخل استادیوم؛ نور خورشید را بازتاب داده و انعکاس دهنده رنگ آسمان آبی هستند که خود سبب زیباتر شدن چشمانداز مجموعه میشود. در هنگامی که هوا تاریک است و نور داخل استادیوم روشن میشود، پوستهی خارجی به حالت معلق درآمده و شبیه به یک ابر متراکم نورانی دیده میشود. موضوع بسیار جالب درباره استادیوم مونیخ این است که به دلیل طراحی دقیق و بینقصی که توسط اوتو انجامشده بود؛ کلیه بخشهای سازه و پوسته خارجی آن در خارج از این محل ساخته شده و سپس برای استفاده و نصب؛ به محوطه منتقل شدهاند. این طراحی دقیق سبب شد تا شاهد ساخته شدن یکی از مبتکرانهترین سازههای ترکیبی و سامانههای منحصر به فرد آن در سطح جهان باشیم.
امروزه و پس از گذشت نزدیک به چهل سال از ساخت این مجموعه، سازه معلق مورد استفاده قرار گرفته در پوشش استادیوم، دقیقاً به همان شکلی که در سال 1972 میلادی ساخته شده بود، دیده شده و خطوط اصلی معماری، فرمها، ساختار و شکوه معماری هنوز هم به همان شکل باقی مانده و قابل تحسین است.