گردشبان (gardeshban.ir) : روزنامه ایران در ادامه نوشت: «در زمان خلافت مأمون، خلیفه عباسی که از زیرکی خاصی برخوردار بود، به دلایل متعدد سعی کرد با کشاندن امام رضا(ع) ولو به اجبار و اکراه به دارالخلافه، ریاکارانه وانمود کند که آن حضرت(ع) حداقل با بخشی از حاکمیت عباسیان همدل است. مأمون با این اقدام قصد داشت ضمن برخورداری از ظرفیت معنوی و نفوذ و موقعیت امام رضا(ع) در وهله نخست بر سرکوب خیزشهای اعتراضی که در مناطق غیر عرب و دور از مرکز سنتی خلافت در حال سربرآوردن بود، غلبه کند تا بتواند با فراغت از آشوبها، بر برادر خود «امین» که در بغداد بر اریکه قدرت تکیه داشته و نیمی از سرزمینهای اسلامی تابع وی بودند، فائق آید. اما امام رضا(ع) با شیوههای مؤثر بهتدریج به پیروان خود فهماند که ولایتعهدی مأمون امری صوری و از سر تهدید و اجبار بوده و نسبتی میان حضرتش با مأمون وجود ندارد.
امام رضا(ع) با وجود محدودیتهای بسیاری که آشکار و پنهان علیه ایشان از سوی حاکمان اعمال میشد، از فرصت استفاده کرده و به ترویج حقایق شریعت محمدی(ص) پرداخت. از جمله اقدامات روشنگرانه امام رضا(ع) در این دوره، تبیین موقعیت امام و امامت در بین امت بود. خط انحرافی پردامنهای با سوءاستفاده از نفوذ و محبوبیت امام رضا(ع) سعی داشت تا با شیوه غلو و تعابیر آمیخته به شرک به امامان معصوم(ع) مقام الوهیت بخشد. در نتیجه رواج چنین باوری که توسط غالیان صورت گرفته و حاکمان نیز بر آن دامن میزدند، امامت از جایگاه خود خارج شده و مورد طعن اندیشهورزان موحد و دچار آسیبهای فراوان از جمله از دست دادن موقعیت پیشوایی نزد عموم مسلمانان میشدند. از این رو امام رضا(ع) یکی از اولویتهای خود را مقابله با غالیان تعیین کرده و از این نحله فکری به عنوان توطئهای برای به آشفتگی کشاندن باور مسلمانان یاد و غالیان را افشا فرمودند.»