گردشبان (gardeshban.ir) : خلیل معمارزاده جانشین مدیرکل فرودگاه مهرآباد در یادداشتی اعلام کرد که در زنجیره صنعت حملونقل هوایی همه قاعدتاً به دنبال سود یا منفعت هستند که حاصل تفریق درآمدها منهای هزینههاست.
در یادداشت خلیل معمارزاده دکترای مهندسی صنایع و MBA مدیریت حملونقل و کارشناس صنعت حملونقل هوایی آمده است:
«در مدیریت سود، در شرکتهای هواپیمایی، به نظر بنده، باید هم تابع هدف حداکثر نمودن درآمدها را دنبال نمود و هم همزمان تابع هدف حداقل کردن هزینهها را. به طور مثال ما اگر صرفاً بخواهیم 3 واحد درآمد را افزایش دهیم در حالی که متحمل 5 واحد هزینه شویم قاعدتا با زیان 2 واحدی مواجه خواهیم شد؛ لذا سود را به عنوان یک سیستم مینگریم که از اجزاء درآمد و هزینه تشکیل شده است. یکی از مشکلات عمده ما در شرکتهای هواپیمایی ایران عدم توجه به همین نگرش سیستمی خیلی ساده به سود است.
برای به حداکثر رساندن درآمد یک شرکت هواپیمایی در هر مسیر میبایست نقطه تعادل ضریب اشغال بهینه صندلی و فروش با شناسههای نرخی بالاتر را کشف کرد. این مدل، یک روش مهندسی است که در شرکتهای هواپیمایی ایران قابل اجراست.
در حالی که ما به دلیل اینکه این دانش را به کار نمیگیریم به صورت سنتی صرفاً جنگ قیمتها را بین شرکتها شاهدیم که هزینههای سنگینی را به شرکتها به دلیل همین نابخردیها تحمیل مینماید، ضمن آنکه الگوی رزواسیون و تقاضای خرید بلیت توسط مسافر را نیز به صورتی هدایت میکنیم که در مدیریت و برنامهریزیها با مشکلات و هزینههای متعددی مواجه میشویم.
در بخش حداقل کردن هزینهها، سه بخش هزینههای فنی، کرو و سوخت دارای بیشترین پتانسیل برای صرفهجویی هستند که آن هم روش خاص خود را دارد که با مدلهای مهندسی تخصصی قابل پیاده سازی است.
این عدم توجه به اقتصاد در شرکتهای هواپیمایی ایران، فاجعهای داخلی محسوب میگردد که عمده مشکل هم به همین بخش برمیگردد.
بنده، به گلایهها و شکایات مکرر شرکتهای هواپیمایی و انجمن شرکتهای هواپیمایی ایران از تحریمها نقد دارم، چرا که این موضوع باعث شده است که به مشکل پنهان و داخلی عدم مدیریت صحیح اقتصادی ایرلاینها توجه چندانی نشود، این مشکل عدم توجه به مدیریت صحیح مالی عمدتا داخلی بوده و کمتر متاثر از تحریمها و حتی شرایط فضای اقتصادی و سیاسی کشور است و به خود شرکتها و ما برمیگردد.
در حالی که فرصتهای داخلی بازار حملونقل هوایی ایران هم همه میدانیم کم نیستند چرا که طیفهای متنوعی از تقاضاهای مازاد بر عرضه در آن وجود دارند. یکی از راهکارهای اجرایی پیشنهادی بنده به ایرلاینهای ایرانی در این خصوص، به کارگیری روش سیت پروتکشن به جای سیت چارتر است.
در این روش در بخش توزیع بلیت صرفاً کمیسیون فروش مد نظر قرار نمیگیرد بلکه توزیعکنندگان و کانالهای توزیع با سودهای حاصل از مارژینال، کانسیژن، پورسانت و سینرژی سود در زنجیره تأمین باندلینگ میتوانند حاشیه سود خود را تا 70 درصد هم برسانند.
بی دلیل نیست چارترکنندگان خون ایرلاینهای ایرانی را طی این سالها در شیشه کرده و میکنند و طی این همه سال غفلت، چارترکنندگان فرصتطلب در این بخش بی صدا و چراغ خاموش حداکثر سوء استفادهها را از این ضعف و درد را بردهاند.
در این روش ایرلاینها نیز زودتر به نقطه بهینه ضریب اشغال صندلیهای خود میرسند. ضمن آنکه از رعایت حقوق و تکریم مسافرین خود در قالب CRCN شرکت اطمینان مییابند.جالب این است این روش و مدل میتواند همزمان در صنعت هتلداری و اقامتگاهی ایران نیز بکار گرفته شود.»