گردشبان (gardeshban.ir) : همه ما حتماً شاهد بودهایم که کودکان با بالاتررفتن سنشان، دیگر علاقهای به مسافرت با خانواده ندارند؛ معضلی که بسیاری از خانوادهها با آن دستوپنجه نرم میکنند. به همین دلیل در این مقاله قصد داریم تجربیات نویسنده سایت «the points guy» را با شما در میان بگذاریم که به راهکارهایی برای ترغیب کودکان به سفرهای خانوادگی اشاره میکند.
برخی بر این باورند که بهعنوان پدر و مادر میتوانند فرزندانشان را مجبور کنند که با آنها سفر کنند. مطمئن باشید که چنین طرز فکری فقط به آن دسته از والدین تعلق دارد که به نظرشان میتوانند با نوجوانان بیمیل خود، تجربه یک سفر تفریحی شاد داشته باشند. چراکه اگر میخواهید خاطرات شاد و بهیادماندنیای برای خانواده خود رقم بزنید، بهتر است به سراغ اجبار فرزندانتان نروید.
سعی کنید به فرزندان خود گوش کنید و با کمی پرسوجو علت اصلی بیمیلی آنها به مسافرت خانوادگی را جویا شوید و به اینکه آنها نمیخواهند با شما به سفر بیایند اکتفا نکنید. آیا علت موضوع، خستهکننده بودن سفر است؟ صرف مدتزمان زیاد در اتاق کوچک هتل با یک خواهر یا بردار بازیگوش؟ دلتنگشدن برای دوستانشان؟ حتی اگر نتوانید علت اصلی امتناع آنها را پیدا کنید، باز هم خیلی مهم است که تلاش خود را کردهاید.
فرزندان را در برنامهریزی سفر دخیل کنید
در صورتی که ایده نهچندان دلچسب بازدید از مکانهای تاریخی، عامل اصلی بیمیلی فرزندان به سفر محسوب میشود، میتوانید پیش از سفر در زمینه انتخاب فعالیتهای مختلف مسافرت از آنها کمک بگیرید. این موضوع میتواند برنامهریزی بازدید از یک پارک موضوعی باشد که شاید در حالت عادی اتفاق نمیافتد. من در سفر اخیرم به پاریس همین روش را تجربه کردم. ما با اضافهکردن دیزنیلند پاریس به برنامههایمان متوجه شدیدم که دختر ۱۲ سالهام، دیزنیلند را به بازدید از موزهای که بعدتر از آن دیدن کردیم، ترجیح میداد.
علاوه بر این، من با توجه به علایق بچهها، مقصد را انتخاب میکنم. چهار سال قبل، زمانی که بچههایم ۱۱ و ۷ ساله بودند، تصمیم گرفتیم که به یک سفر آسیایی بزرگ برویم. آن زمان پسرم به دو فعالیت علاقه داشت: بیسبال و مانگا (manga). ژاپن بهترین مکان برای این دو سرگرمی به حساب میآمد. همه ما اوقات خوشی در تماشای بازی بیسبال در توکیو داشتیم و پسرم توانست مجموعهای از کتابهای مانگا را در کتابفروشیای در شینجوکو خریداری کند.
دخترم اکنون ۱۲ سال دارد، یک استاد آشپزی نوجوان است و برنامهریزی کلاس آشپزی برای او در طول سفر بسیار برایم لذتبخش بود. در سفر اخیرمان به پاریس، کلاسهای تهیه کرپ و ماکارون را برای خودم و دخترم پیدا کردم. این تصمیمگیری مزایای خودش را نیز دارد، مثلاً اینکه هفته گذشته، دخترم برای ما کرپ درست کرد.
اگر امتناع فرزندان برای سفر خانوادگی، خواهر و بردار بازیگوش یا والدین آزاردهنده هستند، میتوانید قید اتاق استاندارد هتل را بزنید و یک هتل آپارتمان یا یک سوئیت دوخوابه بگیرید. برای فرزندان، فضای کافی ایجاد کنید تا کمی از هم فاصله بگیرند و به این ترتیب زندگی برای همه آسانتر میشود. در واقع، من سعی کردم برای هرکدام از بچهها، یک اتاق بگیرم.
اجاره یک سوئیت سهخوابه اغلب گرانتر از اجاره یک دوخوابه است، بهطوری که برای اتاق سوم حداقل ۲۰ دلار پرداخت کردم. به همین دلیل در سفرهای خانوادگی بهجای رفتن به هتل، روی گزینه منعطفتری نظیر ایربیانبی تمرکز میکنم.
بهتازگی از یک سفر لحظه آخری به فلوریدا به همراهی پسر ۱۵ سالهام برگشتهام. صادقانه بگویم که او هیچ اشتیاقی به این سفر نداشت تا اینکه به او گفتم میتواند یکی از دوستانش را همراه خود بیاورد.
بهمحض شنیدن این حرف، دست به کار شد و در عرض ۱۵ دقیقه یک همسفر مناسب برای خودش دستوپا کرد. همراهی دو نوجوان باعث شد بیشتر از هر زمان دیگری که به سفر خانوادگی میرفتم، وقت آزاد داشته باشم. در حقیقت توانستم یک رمان کامل را مطالعه کنم. معمولاً یک کتاب همراه خود به سفر میبرم؛ اما یادم نمیآید که تا پیش از این اصلاً توانسته باشم آن را بخوانم. علاوه بر این، پسرم نیز آزادی عمل بیشتری داشت. او و دوستش، دوتایی به ساحل میرفتند یا مشغول بازیهای ویدئویی میشدند، در حالی که من برای صرف شام بیرون میرفتم. مطمئناً اگر دو نفری به این سفر میرفتیم، نمیتوانستیم این اتفاقات را تجربه کنیم.
میدانستم که پسرم اوقات خوشی را با دوستش سپری خواهد کرد؛ اما از تأثیر این اتفاق روی پویایی خانواده شگفتزده شدم. واقعاً باعث تعجبم بود که این دو پسربچه مرا بهطور کامل کنار نگذاشتند. وقتی معاشرت پسرم با دوستش را دیدم و آن را با حالت خموده و کسل نوجوانی مقایسه کردم، درک بیشتری از فرزندم به دست آوردم.
شاید شنیده باشید که میگویند، زندگی زمانی اتفاق میافتد که شما برنامهریزیهای دیگری انجام میدهید. من یک قدم فراتر از این میروم و میگویم که معجزه سفر وقتی رخ میدهد که اجازه دهید خوشبختی حکمرانی کند. خانوادههای زیادی هستند که برای کل روز برنامهریزی میکنند، با عجله و سراسیمه از معبد به موزه و پارک و... میروند تا برای انجام همه برنامههایشان وقت کم نیاورند. صادقانه بگویم، اگر بخواهم برای هر روز برنامهریزی داشته باشم، ترجیح میدهم که اصلاً سفر نکنم. در واقع خیلی زود به این نتیجه رسیدم که پس از بازدید از یک جاذبه، به بچهها اجازه دهم تا با فرهنگ آن محل آشنا شوند.
با اینکه من و همسرم شاید ژاپن را بهعنوان مقصدی گردشگری مناسبی برای دو کودک ۷ و ۱۱ ساله در نظر نگیریم؛ اما کلکسیون مانگا و لوازمی با تم Tsum-Tsum که اغلب با خرید سودا، به رایگان در اختیار بچهها قرار میگرفت، باعث خوشحالی آنها شد. این اعتراف را هم بکنم که این کلکسیونها برای خود من هم جالب بود. بیشتر از حد انتظارم، زمان خود را در مغازهها گذراندیم؛ اما جاسوئیچی Elsa Tsum-Tsum که دخترم گرفته بود، اکنون بهعنوان تزئین کریسمس استفاده میشود.
در سفری که به شیلی داشتیم، بچههایم یک بازی Street Fighter مربوط به دهه ۱۹۹۰ را پیدا کردند، حالا با تماشای تصاویر آن سفر برایم واضح است، آنچه که برای بچهها جذابیت دارد، شاید مطابق برنامهریزی ما نباشد. اگر بتوانید چنین لحظاتی را برای فرزندانتان خلق کنید، در نهایت همه راضی و شاد خواهند بود.
شاید از این حرف من که میگویم با خانواده خود، پوکمون گو بازی کنید، خوشتان نیاید؛ اما به من اعتماد کنید. این بازی بهشدت برای سفر مناسب است. فرودگاهها و جاذبههای گردشگری خیلی زود به جذابیت این بازی پی بردند و مکانهایی که اغلب پربازدید هستند، مملو از ایستگاههای پوک و سالنهای ورزشی هستند. طراحان این بازی یک گام فراتر رفتهاند و انواع خاصی از پوکمون خلق کردهاند که در مناطق جغرافیایی خاص، رایجتر هستند، بهعنوان مثال پوکمون نوع آبی در نزدیکی ساحل. برخی مدلهای پوکمون بیشتر در اروپا یا آسیا رواج دارند و خود انگیزه مضاعفی برای بازی در حین سفر هستند.
بچههایم زمانی که این بازی بیرون آمد، شروع به استفاده از آن کردند، اما علاقهشان را از دست دادند. هرچند با انتشار دو بازی پوکمون لتز گو از نینتندو سوئیچ در سال گذشته، آنها دوباره علاقهمند شدند و بهصورت تیمی شروع به این بازی کردیم و به این نتیجه رسیدم بیشتر از آنکه یک بازی ویدئویی باشد، شبیه به یک ماجراجویی خانوادگی است!
هر بار یکی از بچهها را به سفر ببرید
اگر یکی از بچههای شما فقط برای اینکه با خواهر یا بردار آزاردهندهاش همسفر نباشد، رغبتی به سفر خانوادگی ندارد، میتوانید در هر سفر، یکی از بچهها را با خود ببرید. با این کار نهتنها خیالتان از بابت عامل تنشزا راحت میشود، بلکه رابطه عمیقتری با هر یک از فرزندانتان برقرار خواهید کرد. حتی کودکی که به سفر نبردهاید نیز میتواند از حضور پدر یا مادری که در خانه با او مانده است، نهایت لذت را ببرد. در آخرین سفری که با پسرم داشتم، دخترم وقت زیادی را با پدربزرگش گذراند و حتی بههمراه او برای خرید یک لباس تابستانی بیرون رفتند.
علاوه بر این، اگر انعطافپذیر هستید و امکانش را دارید، گذاشتن بچهها در خانه میتواند یکی از گزینههای پیش روی شما باشد. در واقع، اکثر سفرهایی که پدربزرگها و مادربزرگها انجام میدهند، برای دیدن بچهها است، پس از این توجه بینظیر آنها نهایت استفاده را ببرید و بچهها را نزد آنها بگذارید تا بتوانید بهعنوان پدر و مادر، قدری لحظات بالغ بودن را تجربه کنید.
نکته پایانی
زمانی که کودکان به والدین میگویند دیگر با آنها سفر نخواهند کرد، حسی مثل طردشدن پیدا میکنند. با این حال، با گوش کردن به بچهها، تأمین وسایل آسایش و مقدار زیادی صبر و تحمل میتوانید سفر خانوادگی را بهجای اینکه حسی مثل تنبیه داشته باشد، به یک سفر تفریحی لذتبخش تبدیل کنید.